کوچ نشین

نوشته هایی از درون سیاه چادر

کوچ نشین

نوشته هایی از درون سیاه چادر

چه بی استعداد !!!

...خیلی دورها٬ عشق رو با الف٬ شین و غین نوشتم که سخت کتک خوردم خوب٬ حقم بود حالا که با عین و شین و قاف می نویسم میگن بد خطی...

نظرات 6 + ارسال نظر
مینا دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ق.ظ http://2ghatrebaran.blogfa.com

جالب بود.

محمد دانشور دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:39 ب.ظ http://mdaaneshvar.blogfa.com/

سلام
به روزم در حالی که به یک درخت بدون برگ تکیه زده م ، یه دستم یه شاخه گله
و یه دستم یه فنجون قهوه تلخ و همینطور دارم آه می کشم . لطفاً بیایید و یا گل رو بگیرید یا فالم رو بگید یا هردوش


در ضمن این دو سه تا کار رو خوندم باید بیام دوباره سر فرصت هم بخونم خیلی عالی بود

سهیل شانه ساز دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:43 ب.ظ

سلام
مثل همیشه زیبا و ماندگار. واقعا اینها یه هو به ذهنت می رسه و یا یه مدتی گوشه ذهنت هست تا خوب بپزیش و بعد بنویسیش؟
اما خوش به حال آدمی که هم خیلی دورهاهم حالا داره در مورد عشق می نویسه. چون من فکر می کنم یه همچی آدمی هیچ غمی نداشته. خود من اگه پول تو جیبم نباشه نه تنها نمی تونم عشق در کنم ، از هر چی احساس و عشقم هست آنچنان حالم بد میشه که دیمن هیدرینات باس بخورم.
موفق باشی

سلام
۱- اکثر اوقات٬ شایدم همیشه به قول تو یه هو میاد و نت برمی دارم که البته پیشینه اش همانا تجربه های زندگیست
۲- برعکسش هم هست چه بسا درد٬ عشق رو رقم بزنه اما درد رو باید شکافت که از چه معقوله ای است و آنهم هم جای بحث بسیار دارد
۳- باز با نظراتت منو به تعمق و تامل وا میداری
۴- ممنون...

س-ر چهارشنبه 26 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:26 ب.ظ http://www.sajadrashidi.blogfa.com

این روزها اونچیزی که دیده می شه همون "اشغ"ـه نه "عشق"

فایقه چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:35 ب.ظ

عاشق نیستن بهونه میارن

بجای وب خونی برو درستو بخون مگه ارشد نداری هان؟؟؟؟؟؟

فایقه چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:48 ب.ظ

کی من؟؟؟؟
من اون نیستم که .
خوب بچه ذوق کرده نظراتش ثبت میشه. بهش میگم بره سر درسش( آخه من اون نیستم >بعله بعله).

فکر کنم الان این شکلی شدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد