روابط عمومی

تعریف: کوششی است آگاهانه ،برنامه ریزی شده ومستمر برای ایجاد و حسن تفاهم بین سازمان مخاطبین

اصول روابط عمومی:

۱-تحقیق

۲-تهیه برنامه

۳-ارتباط

۴-ارزیابی

فلسفه روابط عمومی:مردم داری

هدف روابط عمومی:حفظ وتداوم تفاهم

وظیفه روابط عمومی:اطلاع رسانی پاسخگویی

مقاله دوم

مشخصات مدیر روابط عمومی:

۱-علاقه

۲-تخصص

۳-تجربه

۴-شناخت موسسه ومخاطبین

جایگاه تشکیلاتی روابط عمومی درسازمان:

۱-روابط عمومی هر دستگاه زیر نظر مستقیم بالاترین مقام آن دستگاه اداره می شود.

۲-مسئول روابط عمومی مشاور رئیس دستگاه  بوده وحکم او مسقیما توسط رئیس دستگاه صادر می شود.

۳-مسئول روابط عمومی در شورای تصمیم گیری دستگاه شرکت می نماید وتمام اطلاعات مورد نیاز در اختیار ایشان قرار می گیرد.

مقاله سوم

انواع ارتباط:

۱- ارتبهط مستقیم :

ویژه گی ارتباط مستقیم:شخصی بودن/دوستانه بودن /محدودیت زمان ومکان /فرار بودن /جنبه عینی واقعیت خود را از دست می دهد .

۲- ارتباط غیر مستقیم:

ویژه گی ارتباط غیر مستقیم : عدم محدودیت زمانی ومکانی /عدم ارتباط رودرو/ارتباطجمعی/ارتباطات احساس بر انگیز/ارتباط معطوف به هدف/ارتباط باز تابی/ارتباط اجتماعی.

ویژهگی های وسائل ارتباط جمعی: سرعت انتشار /مداومت انتشار /وسعت جهانی حوزه انتشار /فراوانی و گوناگونی محتوا /ناهمگونی وتعددوتنوع مخاطبان.

مقاله چهارم

تاریخچه چاپ ونشرروزنامه وقانون مطبوعات

- اولین روزنامه در ایران به نام کاغذ اخبار توسط میرزا صالح شیرازی در سال۱۳۱۶ ه - ش  در زمان محمد شاه قاجارچاپ شد.

- دومین روزنامه در ایران به نام زاراریت باهرا (شعاع روشنائی ) در ارومییه منتشر شد.

اولین ماشین چاپ در ایران در سال ۱۲۸۹ ه - ش در تبریز راه اندازی شد.

- اولین قانون مطبوعات در سال ۱۳۲۶ ه - ق در زمان محمد شاه قاجار به تصویب رسید.

نویسنده :مرتضی اقدامی/روابط عمومی پودمان دو/استاد:جاوید مهر

1111

علی اکبر سلحشور فرد

اصول تکنولوژیهای نوین

 

 

اصول تكنولوژي هاي ارتياطي

 

 

 

استاد :سركار خانم اسدي نيا

 

هر وبلاگ نماينده يك انسان است انساني كه در جامعه وفرهنگ خاص بزرگ شده مي تواندبه باز نمايي خود در واژهاوكلامي كه مي نويسدبپر دازد.اين باز نمايي مي تواند از يكسو معرف خود فردوازسوي ديگر اجتماع وجامعه اي كه رد در آن زندگي مي كندباشد.اولين وبلاگ توسط تيم برندرمي مخترع وب ايجاد شد.گسترش اين پديده در سال 1999با آغاز بكار پيتاس((pitos نخستين سرويس اراعه دهندهوبلاگ به صورت مجاني شتاب فوق العاده اي بع خود گرفت.تا اواسط سال 2000 بيش از يكهزاروبلاگ ايجاد واين رغم تا سال 2002 به بيش از نيم ميليون رسيد.نخستين وبلاگي چنين نامي داشت در سال1994 توسط ديوونيربه وجود آمداما واژه وبلاگ براي آولين باردر سال1997توسط جان بارگر درسايت ربوت وسيستم( (robotvista به كار برده شد.تعداد وبلاگها در آغاز بسياراندك بودبه نحوي كه تا سال1999 تنها23وبلاگ وجود داشت اين رقم تا اواسط سال2000به بيش از صد هزارودو سال بهدبه بيش ازنيم مليون رسيدامادردسامبر1990اينتر نت فعاليت خود رابه صورت شبكه جهانيآغاز نمود.15سال بعدمطابق تحقيقات سايت اينترنت(internet word stat) تعداد كار بران اين شبكه يك ميلياروهجده ميليون نفريعني15/7درصدازكل جمعيت دنيارسيد.در حال حاضربه نوشته سايت ايتالياي كاناپ بريش از27/2 ميليون وبلاگ فعال وجود داردوروزانه بيشاز 75هزار مبلاگ به آنها افزودهمي شود.البته وبلاگهاي فعال وغير فعال در كل شايد  بيش ازصد ميليون باشد.

1-تارخچه وبلاگ در ايران

تاريخچه مبلاگ نويسي در ايران به 16شهريور 1380 باز مي گردد.روزي كه سلمان جريري اولين ميلاگ نويسي رابر روي اينتر نت قرار داد.مقاله درخشان با سيستم رايگان وبلاگ نويسي بلاگرنقطه عطفي درتاريخ ويباگ نويسي ايران بود.

1

 

 

 

در ايران  نخستين وبلاگها حدود 5سال پيش به وجود آمدودرحال حاضر تنها در سايتپرشين بلاگحدود  هزار700وبلاگ وجود دارد.كل وبلاگهاي فارسي زبان به بيش از000/200/1 تخمين زده شده است كه البته حدود نيمي از آن فعالند.

در ايان نيز دسترسي مردم به اينتر نتاز سال 1995 آغاز شد.در سالهاي نخستين تعداد كار بران آناز250هزلرتن تجاوز كرد اما به گفته وزير ارتباطات وفن آوري اطلات اين آنار تا پايان سال 85به يازده ميليون كار بر ميرسد.بعد از گزشت يك سال از تاريخ اولين وبلاگ انار ئبلاگ هاب فارسي زبان از مرز 15 هزار نيز كزشت وبعد از مدتي به جاي رسيد كه(در دنياي وبلاگ بعد از زبان هاي انگليسي،پرتغالي ولهستاني زبان فارسي قرار گرفت) مهم  از كنار رتبه چهارم در وبلاگ نوسيس براي ايرانيها آن هم با اين وضعيت دستري به اينتر نت به راحتي نمي توان گزشت.

وبلاگ هاي فارسي بزرگترين مزيت ايرانيان در فضاي مجازي هستند آمار وارقام وبلاگ هاي فارسي در جهان حكايت از  ثبت 700هزار وبالك وحدود 100هزار وبلاگ فعال از ميان 100ميلون وبلاگ در عرصه جهاني دارد.

2-چكونگي استفاده ازوبلاگ درروابط عمومي البگترونيك:

وبلاك نويسي  هزينه ارزانتري را در بردلردوميتواند به امراطلاع رساني ولنتشار اخباركمك كند.پديده وبلاگ نويسي به عنوانابزاري موثر ومفيدميتواند در خدمت روابط عمومي هاباشد.همانطور كه تكنيكها اي براي روابط عمومي هاوجود دارد،تكنيك وبالگ نويسي هم پتانسيل جديدي است كه ميتواند روابط عمومي را به اهداف خود نزديكتر سازد. د اين شيوه كه سازمان مطبوع روابط عمومي،صفحه اي را دراختيار كاربرياهمان مخاطب خودقرار مي دهدتامخاطبان بتوانندنقطه نظرهاي خود رادراين صفحه قراردهند،وبلاگ نوسي در ميان افرادي كه ميخواهند نظرات وافكار خود رارداينترنت مطرح كنند محبوبيت زيادي دارد

3-پرشن بلاگ:

اين سايت مخصوص وبلاگ نويسان فارسي زبان است ومحيط آن كاملا فارسي مي باشدازفريت هاي پرشين بلاگ متكركز نمودن وبلاگ نوسيان كه زبان فارسي كار مي كنند در يك سايت است ونتيجه ان افزايش آمار بازديد كنندگان  ازاين سايت است.

 

 

4-بلاگ فا:

بلاگ فا درپديده وبلاگ نويسي درميان فارسي زبانان بااستقبال خوبي روبروشده است.

بلاگ فا باهدف ايجادبستروابزاري مناسب براي ايجاد مديريت وبلاك ها تاسيس شده است.

بلاگ غا مطعلق به بخش خصوصي است ودر ادامه وتكميل خدمات به كار بران فارسي زبان توسط مديريت سايت پارس...

راه اندلزي شده است وهزينه آن نيز از طريقه حاميان مالي وتبليغات تامين مشود.

5-ارتباط با رسانه ها در فضاي مجازي:

دردنياي امروزجرايدازمصرف كنندگان اصلي فضا هاي اينترنتي هستندوواحد هاي روابط عمومي هاي سازمان هاوارگانهااستفاده كنندگان اصلي اين اطلاعات درفضاي اينترنتي است .پسيت الكترونيكي امكان مبادله الكترنيكي پيلم ونوشته را ازطريقشبكه هاي اطلاع رساني فراهم مي سازد.پست الكترونيكي راميتوان همانند يك وسيله ارتباطي ميان سازمان ومخابرات تعريف كرد.اين پديده يك دست آوردفناوري الكترونيكي است كه فرد رادرموقعيتهاي عير وببسته به مكان قرار ميدخد.درمجموع مي توان ويژگيهاي پست الكترونيكي رادر ارتباط با رسانه هادرمواد ذيل خلاصه كرد.

1-سهولت بكار گيري2-سرعت انتقال پيام3-اهميت اقتصادي4-كاهش .................................................5-عدم حضور همزمان مخاطبان6-امنيت ومحرمانه بودن اطلاعات پست الكترونيكي.

6-واحد هاي روابط عمومي چكونه مي توانندباروزنامه نكاران ورسانه ها از طريق پايگاه هاي اينترنتي ارتباط بر قرار گنند؟

طراحي پايگاه هاي اينترنتي روابط عمومي هاازويژگي هاي خاصي برخوردار است،از لحاظ ارتباطي يك وبسايت بايد در چهار سطح قابليت فني وكار بردي داشته باشد.

سطح يك: درسطح داخلي ودرن سازماني براي مخاطبان داخلي درهرسطح.

سطح دو:ارتباط با مخاطبان هرنهادياسازمان درخارج ازسازمان.

 

 

 

 

 

 سطح سه:امكان برقراري ارتباط باسايرنهاد هاوروابط عمومي هاي مرتبط با حوزه هاي فعاليتي.

سطح چهار: ارتباط با نشريالت وجرايدوسايررسان ها.

7-چگونگي تهيه متن براي وب:

براي تهيه متن دروب بايد نكات زير را رعايت كرد.

1-استفاده از 400لغات در هرصفحه،چراكه هرچه اطلاعات كمتروكامل ترباشد،خواندن آن اسانترخواهد بود.

2-تنه اصلي متن باعنوان هاي فرعي به پايان برسد.

3-امكان متصل شدن از يك تصويريايك مطلب درپايگاه هاي ديگروجودداشته باشد.

4-متصل كردن منابع اطلاعاتي به پايگا ها به عنوان زنجيره.

8-چگونه مي توانيم يك سايت جذاب ايجاد كنيم:

1-     در ابتدا بايد هدف از ايجادوبسايت مان راموردتوجه قراردهيم.اگروب سايتي بي موردوبي توجه باشدلزما كارآي خاص خودرانخواهد داشت.

2-چه محتوا اي را در وب سايت قراردهيم.بعضي ازوب سايت هابسياركسل كننده وبدون باراطلاعاتي هستندطبعا اين وب سايتها مخاطبان خودراازدست مي دهند.

3-هر چند وقت يك بار وب سايت بايد به روز شود.فضاي اينترنتي بااطلاعات كهنه سازگاري ندارد.مخاطبان اينترنت راانتخاب مي كنندتااطلاعات جديد وبه روز داشته باند.

4-تغيروبهبودبخش طراحي سايت.اگر طراحي يك سايت جذاب نباشدمخاطبان ومشتريان خودراازدست ميدهد،يك طراحي مناسب وخوب ميتواند پچيدگي ودشواري مطلب را............

5-سايت بايد بامخاطب تعامل داشته باشد.ارتباط هاي سنتي اصولا ارتباط يك سويه بوده واز جذابيت برخوردارنيستند،اماسايتهاي اينترنتي وفضاي  مجازي از جذا بيت برخوردار بودند.

 

 

 

 

6-يك وب سايت خوب دردوره هاي زماني مشخص ميزان مراجعه كنندگان به شبكه خودرااندازه گيري ميكند.

7-يك وب سات خوب مديرومسئول دارد.كه بايد به صورت تمام وقت مسئوليت مطالب وب سايت وبه روز رساني آن رابرعهده داشته باشد.

8-مديريت ارشدوب سايت.مهمترين ونخستين رسانه ارتباطي دنياي امروزوب سايتهاي سازمانها هستندازاين رو مديران اين (وب سايتها بايدقوانيني رامدنظر داشته باشند،تادرمديريت سايت خود موفق عمل كنند،اين قوانين به شرح ذيل است).

1-در سايت هيچ لينكي غير فعال نباشد.

2-هدف سايت مشخص باشد.

3-استفاده از سايت براي كاربران آسان باشد.

4-در طراحي سايت رنگ مناسب استفاده شود.

5-قابليت دسترسي به اطلاعات سايت وجود داشته باشد.

6-اطلاعات سايت درجه بندي شده باشد.

 

لازم به ذكر است در اين جزوه چند مورد جاي خالي وجود دارد كه به دليلعدم انعكاس درگپي گيري بوده است كه بعد از اطلاع اصلاح خواهد شد.

با تشكر كو.هستاني

التماس دعا

 

 

 

 

کاربرد وسایل سمعی – بصری در روابط عمومی

 

 

دانشگاه جامع علمی کاربردی

مرکز فرهنگ و هنر واحد 13

 

 

جزوه کاربرد وسایل سمعی بصری در روابط عمومی

 

 

تهیه و تنظیم:

سعید میرشاهی

 

 

پاییز 1390

 

 

مقدمه:

پیشرفت علوم و فنون در چند سده اخیر جهان را وارد عصر تازه ای کرده است. در این دوران منابع دیداری شنیداری در حوزه های ارتباطات، اطلاع رسانی، آموزش و پژوهش به کار گرفته شد و فرهنگی جدید شکل گرفت. با گذشت زمان منابع دیداری شنیداری به کتابخانه ها و آرشیوها راه یافت. از این رو سازماندهی، حفاظت و ذخیره و بازیابی این منابع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این رابطه منابع دیداری و شنیداری تنها ابزار ثبت غیر چاپی مناسب برای انتقال شفاهی هنر و تمدن هستند. مواد دیداری- شنیداری در حوزه اطلاع رسانی،ارتباطات، دبیزش، منابع فرهنگی و تحقیقات نقش روز افزونی را ایفا می کند. همراه با گسترش فناوری های جدید، گسترش حوزه مواد دیداری-شنیداری به عاملی ضروری و اجتناب ناپذیر در همه کشورهای جهان تبدیل شده است. در جریان این پیشرفت، مجموعه های مواد دید و شنودی همچون قارچ از هر سو سر بر آورده و باسرعت زیادی رشد می کنند و هر کدام از این مجموعه ها حاوی اسناد منحصر به فرد تاریخی و غیر قابل جایگزین هستند.

 

از سوی دیگر، روابط عمومی نیز با ظهور در قرن بیستم و نقش موثر آن در حوزه های مختلف آموزشی، فرهنگی، اجتماعی، هنری و... از انواع رسانه ها به عنوان ابزار انتقال پیام به مخاطب بهره می برد. رسانه های مختلف از نوشتاری تا دیداری و شنیداری و الکترونیک همگی از ابزارهای مهم پیام رسانی در روابط عمومی به شمار می روند. از این رو تعریف، تاریخچه و شناخت کاربرد  وسایل ارتباطی در روابط عمومی از گذشته تا کنون بویژه در هزاره سوم، از اهمیت فزاینده ای برای روابط عمومی های عصر جدید که عنوان «روابط عمومی الکترونیک را یدک می کشند، برخوردار شده است. لیکن قبل از هر نگاه فنی به وسایل ارتباطی معاصر، باید اجزا و عناصر هنرهای تجسمی را که پایه ای برای شکل گیری و ظهور وسایل دیداری و شنیداری هستند، شناسایی شود و سپس کاربردهای ارتباطات تصویری و شنیداری در روابط عمومی ها مورد توجه قرار گیرد.

 

تعریف و تاریخچه مواد دیداری ‌شنیداری

تعریف وسایل دیداری- شنیداری:

-        وسایل دیداری- شنیداری یا سمعی- ‌بصری، به آثار دارای هر دوی عناصر شنیداری و دیداری اشاره دارد که می‌تواند به تهیه و تولید این گونه آثار، یا ابزاری که برای ارایه این گونه آثار به کار می‌رود، نیز اشاره داشته باشد. تجهیزات دیداری- شنیداری فرایندهای مورد استفاده در تلویزیون، فیلم‌ها، ویدیوها و چندرسانه‌ای‌ها (بازی‌ها، اینترنت، و غیره) را شامل می‌شود.

-         منابع دیداری و شنیداری، اسناد غیرمکتوب شامل مواد سمعی و بصری هستند که قسمت عمده ای از زندگی و فرهنگ ما را تشکیل می دهد. (کتابخانه ملی ایران)

-         اثری است که همزمان برای گوش و چشم گیرایی داشته باشد و شامل رشته ای از تصاویر مرتبط و صدای همراه آن است که بر روی ماده مناسب ضبط شده باشد.

-         مواد ضبط شده دیداری با یا بدون حاشیه صوتی صرفنظر از مبنای فیزیکی آنها و شیوه ضبط مورد استفاده مانند فیلم ها، فیلم استریپ ها، میکروفیلم ها، اسلایدها، نوارهای مغناطیسی، ویدئو گرام ها، صفحات لیزری، خواندنی به شیوه نوری و... .

-         همچنین در فرهنگ اصطلاحات تخصصی قانون حق پدید آور و حقوق جانبی آن از سازمان جهانی مالکیت معنوی، اثر دیداری-شنیداری چنین تعریف شده است:

وسایل دیداری- شنیداری حوزه‌های مختلفی را شامل می‌شود:

-          حوزه‌های مرتبط با صنعت (سازندگان تجهیزات صدا و تصویر، بازار فیلم و تلویزیون، و غیره)

-         حوزه‌های سازمانی (مراجع تنظیمی و نظارتی، مدیریت و ادارهٔ تولید، بایگانی و مستندسازی، و غیره)

-          حوزه‌های آموزشی (آموزش از طریق فیلم و تلویزیون، کارآموزی، و غیره)

-         حوزه های فرهنگی (هنرهای خلاق، انتقادی، جشن‌ها، و غیره).

همچنین یک پرزنتیشن (ارایه) حرفه‌ای نیز می‌تواند با یک دستگاه نمایش، پرتوافکن (پروژکتور) و یک برنامه مثل پاورپوینت پخش شود.

·        تاریخچه وسایل دیداری- شنیداری:

 

تاریخچهٔ دیداری-شنیداری با تاریخ سینما، صدا و تلویزیون می‌پیوندد. به نظر می‌رسد که اولین تعریف عبارت این بوده باشد: «هر چیزی که کتاب نباشد، حتی واقع‌بینانه‌تر، هر سندی که به ماشین خواندن نیاز داشته باشد.» برای کتابداران، مواد دیداری-شنیداری، رسانه‌های ضبط‌شده و پخش صدا و تصویر ایستا یا پویا است. آن‌ها با اختراع گرامافون توسط توماس ادیسون در سدهٔ ۱۹ میلادی به ظهور رسیدند. منابع دیداری و شنیداری پدیده ای جدید و عامل به کارگیری ارتباطات و تکنولوژی بوده و این منابع از سده ی 19 میلادی به کار گرفته شده اند و در سده ی 20 با سرعت چشم گیر و رشدی فزاینده راه خود را در همه ی عرصه های زندگی بشر باز کرده اند.

 

امروزه یک اثر دیداری- شنیداری بر پایهٔ محتوایش (برنامه تلویزیونی، مستند، ویدیو، غیره) یا بر پایهٔ قواعد جاری یک کشور (مثلاً سازمانی که مسئولیت تعریف این آثار را داشته باشد) تعریف می‌شود. منابع دیداری-شنیداری می‌توانند به عنوان منبعی برای تاریخ‌نگاران باشند.

·        روش های تهیه منابع دیداری و شنیداری

روش های اصلی تهیه منابع دیداری و شنیداری و مواد مربوط به آن عبارتند از: خرید، اهداء، مبادله، امانت، و امانت یا اهداء به موجب قانون که از آن به عنوان واسپاری یاد شده است.

1) خرید: خرید منابع دیداری و شنیداری به دلیل گران بودن منابع و مشکل حفاظت و نگهداری آن ها کاری بسیار دقیق و وقت گیر است.

2) اهدا: یکی دیگر از روش های گرد آوری مواد دیداری و شنیداری اهداء است. اهدا کنندگان می توانند شامل افراد حقیقی، سازمان ها، سفارتخانه ها و نظایر آن ها باشند. این امر به خصوص در مورد مجمو عه های فیلم صادق است. اغلب افرادی هستند که دست به گردآوری مجموعه ای از فیلم ها می زنند ولی چون توانایی ذخیره و نگهداری آن ها را ندارند پس از مدتی ترجیح می دهند مجموعه خود را به یکی از آرشیو ها واگذار کنند. گاه پیش می آید که اهداء کننده حق مالکیت کامل( یعنی مالکیت مادی و معنوی اثر) را ندارد و این امر ممکن است در آینده برای آرشیو مشکل آفرین باشد.

3) مبادله: یکی دیگر از راه های متداول به منظور غنی سازی مجموعه آرشیو های منابع دیداری و شنیداری مبادله با سایر آرشیوهاست. از این رو تهیه و انتشار فهرست منابع آرشیو و توزیع آن میان سایر آرشیو ها چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی می تواند در این مورد کمک شایان توجهی به آرشیو ها بنماید. از راه مبادله آرشیو ها می توانند کمبود های خود را به خصوص در مورد شاهکارهای هنری و آثار کلاسیک جبران نمایند. در واقع مبادله عامل مهم برقراری ارتباط و همکاری همه جانبه در میان آرشیو های جهانی به شمار می رود.

4) امانت: در بعضی موارد آرشیو ها و مراکز وابسته به مواد دیداری و شنیداری بر حسب شرایط و نیز عدم دسترسی به منبع خاصی به طور مثال فیلم یا صفحه ای را برای مدتی از آرشیو یا مرکزی مشابه خود به امانت می گیرند. این امر به خصوص در زمان برگزاری فستیوال یا نمایشگاه در مورد کشوری خاص یا موضوعی معین بیشتر مشاهده می شود. مسئله مهم در این نوع همکاری ها کیفیت حفظ و نگهداری منابع از طرف آرشیو اصلی و باز پس دادن آن مواد می باشد.

5) واسپاری: بسیاری از دولت ها با تهیه و تصویب قوانین خاص کلیه تولید کنندگان منابع دیداری- شنیداری و نوشتاری را موظف کرده اند که حداقل یک نسخه از آثار خود را به آرشیو های ملی آن کشور اهدا نمایند.

رسانه های سمعی- بصری:

 

·        طبقه بندی انواع رسانه‌ها:

1-     رسانه های نوشتاری: مانند روزنامه، مجله، بروشور، بولتن و آلبوم

2-     رسانه های شنیداری: مانند رادیو، ضبط صوت، تِرَک صوتی و گرامافون

3-     رسانه های دیداری ثابت: مانند عکس، پوستر، اسلاید

4-     رسانه های دیداری متحرک: مانند تلویزیون، DVD، VCD، سینما، ویدئو پروژکتور

5-     چند رسانه ای‌ها: مانند اینترنت،کامپیوتر و نرم‌افزارها

 

·        انواع رسانه های دیداری ثابت:

1- ثابت غیرانعکاسی : مانند عکس و پوستر

2- ثابت انعکاسی : مانند اسلاید

3- تابلوهای نمایشی : تابلو پارچه‌ای و مغناطیسی

 

·        اصول انتخاب رسانه‌ها به ترتیب اولویت:

1-     محتوی و ویژگیهای پیام

2-     خصوصیات گروه مخاطب

3-     شرایط فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی

4-     میزان جذابیت رسانه

5-     ارزان بودن و در دسترس همگان بودن

 

·        عناصر و فنون (کیفیات) بصری:

در يك معناي كلي عمل ديدن واكنش طبيعي و خود به خود است كه عضو بينايي در مقابل انعكاس نور از خود نشان مي دهد و انسان به طور طبيعي رنگ، شكل ، جهت، بافت ، بعد و حركت چيزها را به وسيله پيام هاي بصري دريافت مي كند. در هنر و نزد هنرمندان ديدن مي تواند فراتر از يك عكس العمل طبيعي تعبير شود. در نگاه هنرمند جهان به صورت عميق تر ادراك و تعبير مي شود. او علاوه بر ديدن اشياء به روابط و تناسبات آن ها با يكديگر به دقت توجه مي كند. همين توجه و نگاه موشكافانه به جهان و پديده ها به نحوي در آثار او جلوه گر مي شود كه گويي هيچ كس ديگر قبلاً آن ها را آن گونه نديده است.

برای شناخت بهتر رسانه‌های نوشتاری مثل بروشور، کتاب و مجله و نیز کاربرد وسایل سعمی بصری و تحلیل آن، ابتدا باید عناصر و فنون (کیفیات) بصری را که در حقیقت پایه و اصول کلیه هنرهای تجسمی است، بشناسیم.

عناصر و كيفيت نيروهاي بصري در هنرهاي تجسمي به دو بخش كلي تقسيم مي شوند:

1- بخشي كه با آنها به طور فيزيكي و ملموس سر و كار داريم و آنها را «اجزا/ عناصر بصری» می نامیم. مانند : نقطه، خط، سطح، رنگ، شكل، بافت، اندازه و تيرگي – روشني و... .

2- كيفيات (فنون) خاص بصري كه بيشتر حاصل تجربه و ممارست هنرمند در به كار بردن عناصر بصري مي باشند مانند : تعادل، تناسب، هماهنگي و كنتراست كه به نيروهاي بصري يك اثر تجسمي استحكام مي بخشند.

·        عناصر بصری:

عناصر بصری عبارتند از:

1-     نقطه

2-     خط

3-     شکل

4-     جهت

5-     رنگمایه

6-      رنگ

7-     بافت

8-     مقیاس

9-     حجم (سه بعدی)

10- حرکت

11- زمینه (کادر)

اکنون به تعریف و تشریح هر یک از عناصر بصری می پردازیم.

 

·        نقطه:

ساده ترین و تجزیه ناپذیرترین عنصر در ارتباط بصری است. به عبارت دیگر، نقطه عبارت است از کوچکترین جزء عناصر بصری که دارای انرژی فوق‌العاده‌ای است و قابلیت جذب بیننده را دارد.

 

نکات مهم درباره نقطه به عنوان یک عنصر بصری:

-         طبیعی ترین و معمولی ترین شکل برای نقطه، گرد بودن آن است.

-         اگر مایعی به صورت قطره چکیده شود شکلی تقریبا گرد به خود می گیرد و به نقطه تبدیل می شود.

-         نقطه چه به صورت طبیعی و چه مصنوع دست انسان، چشم را شدیدا به سوی خود جلب می کند.

-         دونقطه وسیله ای مفید برای اندازه گیری در محیط یا تهیه نقشه بصری از یک چیز است.

-         هر چه اندازه گیری پیچیده تر باشد، تعداد نقاط بیشتری به کار گرفته می شود.

موقعیت های مختلف نقطه

 

·        خط:

اگر نقطه ها آن قدر به یکدیگر نزدیک شوند که نتوان آنها را از هم تشخیص داد احساس دارا بودن امتداد در آنها تقویت می گردد و زنجیره نقاط عنصر بصری جدیدی به نام خط را تشکیل می دهد. بنابراین خط از کنارهم قرارگرفتن نقاط بدست می‌آید. به تعبیر دیگر، خط، نقطه در حال حرکت یا تاریخ حرکت نقطه است.

در هنرهای بصری خط به خاطر ماهیت خاص خود، دارای توان و انرژی بسیار است. خط ساکن و ایستا نیست و همیشه پر تحرک است.

کاربردهای خط:

-         خط وسیله ای است برای نشان دادن صورت هایی که هنوز در دنیای واقعیت وجود ندارد و فقط در خیال انسان است.

-         خط، مبهم نیست و حدود تصویر را تعیین می کند و دارای جهت و هدف است.

-         خط می تواند حساب شده و فنی به کار گرفته شود که نظیر آن در نقشه های دقیق فنی برای ساختن  اشیا و نقشه های معماری به کار گرفته می شود.

-         خط وسیله ای برای دستگاه علایم مانند نوشتن، نگارش، نقشه کشی، علایم برق، موسیقی و... .

-         خط در هنر مهمترین عنصر طراحی است.

-         در طبیعت خط به صورت خالص به ندرت دیده می شود اما در محیط زیست اطراف مان به وفور یافت می شود مانند سیم های برق یا تلگراف. خطوط راه آهن

-         از خط، برای نشان دادن سایه روشن های مختلف و کنار یکدیگر بودن چند رنگمایه (تونالیته) در یک طرح استفاده می شود.

انواع خط و تاثیرات بصری آن:

خطوط به سه دسته تقسیم می‌شوند و حالتهای روانی مختلفی دارد که عبارتند از:

الف خطوط مستقیم : غالباً کم انرژی و یکنواخت هستند مثل خطوط افقی و خطوط عمودی

ب-  خطوط شکسته : پرانرژی‌ترین خطوط هستند چون برای بیننده مشخص نیست که نقطه انتهایی آن کجاست.

ج- خطوط منحنی : این خطوط احساس آرامش و ایجاد لذت در مخاطب به وجود می‌آورد و معمولاً به آن الگوی S می‌گویند.

   

 

                                                                                                            

·        شکل:

خط، شاخص شکل است و پچیدگی های یک تصویر در هنر به وسیله آن بیان می شود. اشکال اصلی در هنرهای بصری عبارتند از:

-         مربع: مربع نماد صلابت، استحكام و سكون است. اين شکل، مظهر قدرت زمين و مادي و در عين حال از زيباترين اشكال هندسي است. مربع نماد حالت بی حرکتی، صداقت و صراحت است.

-         مثلث متساوی الاضلاع: مثلث به واسطه زواياي تندي كه دارد سطحي مهاجم و شكلي ستيزنده به نظر مي رسد كه همواره در حال تحول و پويايي است. بر اساس تركيب هايي از مثلث مي توان تركيب هاي ساختاري بسياري به وجود آورد. استفاده از مثلث و شبكه هاي مثلثي يك اصل ساختاري در طبيعت و در معماري به شمار مي رود.  مثلث نماد فعالیت، جدال و انقباض است.

-         دایره: دايره شكل كاملي است كه حركت جاودانه و مداومي را نشان مي دهد. همچنين دايره نماد بی انتهایی، گرما و محفوظ بودن، نرمي، لطافت، سياليت، تكرار، درون گرايي، آرامش روحاني و آسماني، پاكي و صميميت به شمار مي آيد.

تمام اشکال اصلی، مسطح، ساده و ابتدایی هستند و می توان به سادگی آنها را ترسیم کرد یا به زبان تعریف کرد. با ترکیب انواع این سه شکل می توان تصویر کلیه شکل های موجود در طبیعت یا در ذهن بشر را ساخت.

·        جهت:

هر یک از شکل های اصلی دارای سه جهت اصلی یا معنای خاص خودش است: مربع جهت افقی و عمودی، مثلث جهت مایل و دایره جهت دَوَرانی دارد:

-         جهت افقی- عمودی برای حفظ تعادل و حرکت در یک تصویر یا پیام بصری است.

-         جهت مایل با مفهوم تعادل، رابطه عکس دارد. مایل یعنی فقدان تعادل. این جهت بی ثبات ترین و پرتحرک ترین نیروی جهت دار بصری است و در تصاویر وجود چنین جهتی بیش از همه چشم را به خود جلب می کند. معنا و حالت آن ناآرام و تهدیدکننده است.

-         جهت دورانی دارای حالت محاط کنندگی، تکرار و گرماست.

·        رنگ:

رنگ را مي توان به دو معناي عمده بررسي كرد:

الف) رنگ به عنوان ماده اي كه با آن چيزي را رنگ آميزي مي كنند. در اين معني رنگ معمولاً از مخلوط رنگدانه هاي بسيار ريز و موادي كه اصطلاحاً به آن ها بست (انواع زرين، صمغ، آب و روغن كه مخلوط آن ها با رنگدانه ها، رنگ را براي استفاده آماده مي كنند) مي گويند، ساخته مي شود.

ب) رنگ به عنوان پديده اي كه در چگونگي ديدن و درك آن سه عامل دخالت دارند:

1. نور به عنوان منبع فرآيند رنگ كه بدون آن رنگ اشيا ديده نمي شود.

2. ساختار مولكولي اشيا كه باعث مي شود همه يا بخشي از نور تابيده شده به آن ها منعكس شود و در نتيجه به رنگِ همان بخش از طيف نور كه از اشيا به چشم منعكس مي شود، ديده شوند.

3. چشم انسان كه نور بازتاب يافته از سطح اشيا را در يك فرآيند پيچيده به وسيله سلول هاي نوري شبكيه تشخيص
مي دهد. توضيح آنكه در شبكيه دو دسته سلول نوري وجود دارد. يك دسته سلول هاي استوانه اي كه تيرگي و روشني را تشخيص مي دهند و دسته ديگر سلول هاي مخروطي كه رنگ ها را تشخيص مي دهند.

 

 

تقسیم بندی انواع رنگ ها:

-         رنگ های اصلی (درجه اول): منظور از رنگ هاي اصلي يا درجه اول رنگ هايي است كه معمولاً از تركيب هيچ كدام از رنگ هاي ديگر حاصل نمي شوند، بلكه ساير رنگ ها از تركيب آنها با يكديگر به وجود مي آيند. رنگ هاي اصلي در صورتي كه در خالص ترين حالت خود باشند و هيچ گرايشي به رنگ هاي ديگر در آن ها ديده نشود، وقتي با يكديگر مخلوط شوند، خاكستري بسيار تيره اي را به وجود مي آورند.

-         رنگ های فرعی (درجه دوم/ ثانوی): هر رنگ درجه دوم معمولاً از مخلوط كردن دو رنگ اصلي ساخته مي شود.

-         رنگ های درجه سوم: اين رنگ ها از مخلوط كردن رنگ هاي اصلي با رنگ هاي درجه دوم ساخته مي شوند.

-         رنگ های اصلی (اولیه/ درجه اول) عبارتند از: قرمز، زرد و آبی

-         رنگ های فرعی (ثانویه/ درجه دوم) عبارتند از: نارنجی (حدفاصل قرمز و زرد)، بنفش (حدفاصل قرمز و آبی)، سبز (حدفاصل زرد و آبی)

-         رنگ هاي درجه سوم عبارتند از: زرد نارنجي، قرمز نارنجي، قرمز بنفش، بنفش آبي، سبز آبي، سبز زرد. به اين ترتيب با اضافه كردن اين شش رنگ به سه رنگ اصلي و سه رنگ درجه دوم، چرخه دوازده تايي رنگ ها كامل خواهد شد.

رنگ های سرد و گرم: رنگها در طبیعت به دو صورت رنگ های سرد و رنگ های گرم تقسیم می‌شوند:

الف رنگهای گرم : قرمز / زرد /  نارنجی

ب- رنگهای سرد :  آبی/  سبز/  بنفش

رنگ های گرم فضا را بزرگ تر، وزن را سنگین‌تر و زمان را طولانی‌تر نشان می‌دهد برعکس رنگ های سرد فضا را دوردست، کوچکتر و زمان را کوتاه تر و وزن را سبک تر نشان می‌دهد.

رنگ های خنثی:

البته تقسیم بندی دیگری نیز  از رنگ های خنثی نام برده است که رنگ های سیاه، سفید و خاکستری را شامل
می شود.

روان شناسی رنگ ها:

-         رنگ قرمز: سمبل خشونت، تحرک و تذکر، خطر، هشدار و اشتیاق می‌باشد.

-         رنگ زرد : نشانه اندیشه، هوش، نشاط، درخشندگی، امید و آرزو می‌باشد.

-         رنگ آبی : آرامش، اعتماد، عفت، اتحاد و حساسیت می‌باشد.

-         رنگ سبز : نشانه رشد و نمو، قدرت، صلح و آبادانی، اراده، امید به آینده می‌باشد.

-         رنگ سفید : نشانه صلح و شادمانی، ایمان و رستگاری، صداقت و پاکی می‌باشد.

-         رنگ مشکی : نشانه غم و نیستی، ابهام، ترس و وحشت، سوگواری و پایان حرکت می‌باشد.

-         رنگ خاکستری : نشانه خنثی بودن، حدفاصل بین مرگ و زندگی است اغلب افرادی که این رنگ را می‌پسندند هیچگاه قدرت تصمیم‌گیری مهم را در زندگی ندارند.

·        رنگمایه یا تونالیته:

رنگمایه یا تونالیته به معنای میزان شدت تاریکی یا روشنایی چیزهایی است که می بینیم.  توانایی دیدن به علت وجود نسبی نور است. در طبیعت، بین نور و تاریکی مطلق هزاران درجه وجود دارد که این درجات را اصطلاحا میزان تونالیته یا میزان رنگمایه می نامند. بر خلاف طبیعت که در آن تعداددرجات رنگمایه بسیار زیاد است در هنرهای گرافیک یا عکاسی این درجات بی نهایت محدودند و معمولا از 13 درجه یا گام تجاوز نمی کند.

·        بافت:

به طور كلي سطح و رويه هر شي و هر شكلي داراي ظاهر خاصي است كه به آن بافت گفته مي شود. درك كردن بافت هم از طريق لمس كردن و هم توسط احساس بصري ميسر است. به تعبیر دیگر، بافت عنصر بصری است که بسیاری از اوقات به عنوان بدل برای ارضای حس لامسه ایجاد می شود و ما می توانیم بافت یک پدیده را با دیدن تنها یا لمس کردن تنها یا تلفیق این دو بازشناسیم و ارزش آن را دریابیم. ممکن است بافت فقط کیفیت بصری داشته باشد و فاقد کیفی ملموس باشد مانند بافت بصری حاصل از چیده شدن حروف و کلمات کنار یکدیگر یا بافت شرنجی قابل مشاهده روی کاغذ شطرنجی یا یک نقاشی.

زمانی با یک بافت حقیقی روبرو هستیم که هم دارای کیفیت لامسه ای باشد و هم واجد کیفیت بصری و هر یک به تنهایی حاوی نوعی خبر حسی منحصر به فرد باشند که در عین حال با یکدیگر متناسب هستند اما لازم و ملزوم به یکدیگر نیستند و هر یک را می توان به تنهایی دریافت زیرا لمس کردن و دیدن دو تجربه مستقل از همدیگر هستند. جمله: «لطفا دست نزنید» به دلیل این است که پس از دیدن یک بافت میل داریم آن را لمس کنیم تا به وجود آن اطمینان حاصل کنیم.

 

 

 

 

انواع بافت:

1- بافت های تصویری: اشکال و اشیای طبیعت به صورت واقع نما

2- بافت های ترسیمی: تراکم و تکرار خطوط یا لکه های تیروه روشن

 

روش های ایجاد بافت:

با استفاده از روش هاي گوناگون مي توان بافت هاي بصري مختلفي ايجاد كرد. برخي از اين روش ها عبارتند از :
1- ترسيم و تكرار انواع شكل ، خطوط، نقاط و يا نقش مايه هاي خاص


2- با استفاده از پاشيدن و ماليدن مواد رنگين و مركب روي سطوح گوناگون و يا به كمك انواع قلم ها و كاردك ها و يا ابزارهاي ديگر

3- با استفاده از بافت سطوح طبيعي مواد مختلف كه به روي آنها مركب و رنگ ماليده مي شود و سپس برگرداندن آنها به روش چاپ و مهر زدن به روي انواع كاغذ و مقوا

4- خراشيدن و تراشيدن و كنده گري سطوحي كه مواد رنگين يا مركب بر روي آنها ماليده شده است.

چوب، فلزف شيشه، پارچه ، سنگ و ساير مواد طبيعي و مصنوعي نيز بافت هاي طبيعي آماده اي را ايجاد مي كنند و گاه به طور مستقيم در يك اثر به كار برده مي شوند.

·        مقیاس:

همه عناصر بصری می توانند تاثیر یکدیگر را تعدیل کنند و تغییر دهند و مهم ترین عامل این جریان اِشِل یا مقیاس است. در این رابطه، اندازه شکل ها نسبت به یکدیگر را مقیاس گویند. کوچکی و بزرگی اشکال یا عناصر بصری، در مقایسه با سایر عناصر و اشکال مشخص می شود.

مقیاس را می توان به جز از راه اندازه نسبی شکل ها، از راه اندازه آنها نسبت به کادر یا زمینه ای که قرار گرفته اند نیز تغییر داد.

کاربردهای مقیاس:

-         در ترسیم نقشه ساختمان ها، جاده ها و غیره از مقیاس استفاده می شود.

-         کره جغرافیایی مقیاس بسیار کوچکی از کره زمین است.

-         یکی از مهم ترین عواملی که در تعیین مقیاس دخیل است، اندازه های بدن انسان است که در ساخت اشیای مورد استفاده انسان، همیشه اندازه متوسط یک انسان درنظر گرفته می شود.

·        بعد سوم:

نشان دادن بعد سوم در بسیاری از آثار بصری متکی بر ایجاد نوعی خطای باصره است که نه تنها با لمس کردن در محیط احساس می کنیم بلکه ساختمان چشم ما طوری است که می تواند اشیا را سه بعدی ببیند.  بهترین شیوه القای بعد سوم، فن پرسپکتیو و همراه با آن فنون دیگری مانند سایه زدن است که بر مبنای نحوه توزیع نور و سایه قرار گرفته است. بنابراین تکنیک یا فن سایه روشن از موثرترین شیوه ها برای بعد سوم است.

به اجسامي كه داراي سه بعد : طول، عرض و ارتفاع يا عمق باشند، حجم گفته مي شود. معمولاً همه ي اشياي مادي در طبيعت داراي حجم هستند. كره ، مكعب و هرم را نيز مي توان به عنوان اجسام هندسي پايه نام برد.

حجم، عنصر اصلي كار مجسمه سازان است. نمايش حجم در فضا و روابط متقابل آن با فضاي پيرامونش اصل مهم مجسمه سازي است. اين روابط در نقش برجسته سازي كه از يك سو با نقاشي و از سوي ديگر با معماري در ارتباط است اهميتي به سزا دارد.

نقش برجسته كه از يك سمت بسته و محدود است به حجمي گفته مي شود كه در آن اشيا به صورت كم و بيش برآمده از سطح به نمايش درآمده باشند. در مجموع نقش برجسته حالتي بينابيني ميان نقاشي و مجسمه سازي دارد.

·        حركت:

حرکت به معناي تغيير و جابه جايي در مكان و در زمان است. عنصر بصری حرکت همانند بعد سوم و بافت بصری، بیشتر به صورت ضمنی و کاذب در صفحه دو بعدی طراحی می شود و در واقع صورت حقیقی ندارد و با این وصف یکی از مهم ترین تجربیات بصری انسان محسوب می شود.

شاید حرکت واقعی فقط در فیلم، تلویزیون و به طور کلی پدیده های بصری که جزء یا اجزایی از آنها متحرک است، دیده شود مانند مکانیسم در و پنجره. اما با استفاده از فنون و تکنیک های بصری می توان پاره ای خصوصیات بصری را به طور کاذب ایجاد کرد مانند ترسیم یا نقاشی جزییات بسیار ریز روی سطح این توهم را به وجود می آورد که صفحه کاغذ دارای آن بافت است. حرکت تصاویر در فیلم نیز واقعی نیست و نوعی خطای باصره است و به علت طرز کار خاص چشم و سلسله اعصاب بینایی است که اصطلاحا تداوم در رویت نامیده می شود. این تصاویر متحرک در حقیقتیک رشته تصاویر ثابت است که هر کدام اندکی با یکدیگر تفاوت دارد.

گاه ممکن است به علت ریتم و آهنگ موجود در یک کمپوزسیون یا ترکیب بندی حالت حرکت را به آن نسبت دهند.

 

 

·        زمینه (کادر):

در يك تركيب وجود زمينه براي ايجاد ارتباط بصري ميان عناصر و معني دار شدن شكل ها الزامي است. وحدت بخشيدن به عناصر بصري بدون وجود زمينه كه به صورت كادر يا فضاي كلي اثر نيز مي تواند تصور شود، امكان پذير نيست. بدون وجود زمينه شكلي وجود نخواهد داشت و فضاي مثبت و منفي پيدا نخواهد كرد. بنابراين با وجود زمينه وجود كادر نيز الزامي ست. تركيب و سامان بخشي به عناصر بصري در ارتباط با شكل كادر انجام مي شود.
علاوه بر كادر كه ساختار اصلي در ارتباط با آن شكل مي گيرد، وجود سه عامل زير در به وجود آوردن يك تركيب موفق بصري الزامي است:


1- وجود تعادل بصري
2- وجود تناسب و هماهنگي ميان عناصر مختلف يك تركيب
3- وجود رابطه هماهنگ اجزا با كل و با موضوع اثر
از انواع تركيب مي توان به طور كلي به دو نوع تركيب قرينه و غير قرينه اشاره كرد.

 

·        فنون بصری:

فنون و كيفيات خاص بصري، بيشتر حاصل تجربه و ممارست هنرمند در به كار بردن عناصر بصري مي باشند مانند : تعادل، تناسب، هماهنگي و كنتراست كه به نيروهاي بصري يك اثر تجسمي استحكام مي بخشند.

در وهله نخست باید دانست مهم ترین گام در حل یک مسئله بصری، ترکیب بندی یا کمپوزسیون است. برخی از مهم ترین تعابیر موجود در خصوص فنون بصری عبارتند از:

1- تركيب: در واقع تركيب عاملي است كه با سامان بخشيدن مؤثر به چگونگي چيدمان و نظم عناصر بصري در يك فضا و كادر مشخص بر اساس ذهنيت هنرمند و روابط تجسمي ، سبب مي شود تا مخاطبان اثر بتوانند به طرز مؤثري با آن ارتباط برقرار كنند. در يك تركيب موفق اجرا از كل قابل تفكيك نيستند. زيرا يك اثر وحدت يافته معنايي فراتر و كلي تر از اجزاي خود دارد. ايجاد يك تركيب موفق هم در جلب توجه مخاطب و بيننده مؤثر است و هم در رساندن پيام بصري مورد نظر هنرمند به مخاطب.

2- تعادل: مهمترین عامل فیزیکی و فیزیولوژی موثر بر حواس بشر، نیاز به حفظ تعادل است. اثر هنري بدون تعادل و هماهنگي ميان اجزايش، اثري ناقص خواهد بود كه قادر به ارائه مطلوب پيام مورد نظر هنرمند نخواهد بود.

انواع تعادل:

-         متقارن

-         غیر متقارن

3- توازن: هر گاه در يك اثر تجسمي انرژي بصري اجزاي آن با يكديگر و نسبت به كل اثر متعادل باشند. آن اثر داراي تركيبي متوازن خواهد بود. اگر چه ممكن است اجزاي آن نسبت به يكديگر قرينه نباشند در واقع توازن بيان كننده روابط متعادل عناصر بصري در يك تركيب غيرمتقارن است. شكل زير مسئله توازن ميان اجزاي يك اثر را به صورت ساده اي نمايش مي دهد:

4- كنتراست: به معناي تضاد، تباين و كشمكش متقابل ميان عناصر و كيفيت بصري است. كنتراست ارتباط منطقي و در عين حال متضادي را ميان اجزا و عناصر مختلف يك تركيب و يا يك اثر هنري بيان مي كند.

بهره گرفتن از كنتراست در آثار هنري باعث جلوه بيشتر معني، گوياتر شدن حالت، قوي تر نشان دادن احساس و در نتيجه انتقال مفاهيم و پيام ها به شكلي مؤثرتر و عميق تر است. در حالي كه عدم بهره گيري از كنتراست در كيفيات و عناصر تأثير گذار معمولاً باعث يكنواختي ، ملال و ناپايداري در تأثيرگذاري و عدم جذابيت اثر مي شود.

در هنر تجسمي تباين يا همان كنتراست بيانگر كيفيتي حسي ناشي از عملكرد متقابل دو يا چند خصوصيت متضاد عناصر بصري است. اين تباين ها را مي توان از نظر اندازه، جهت، حالت ، رنگ ، تيرگي ، روشني و بافت شكل ها و يا از نظر فضاي پر و فضاي خالي ، حجم مثبت و حجم منفي، فرورفتگي و برجستگي، شكل و زمينه مورد بررسي قرار داد.

انواع کنتراست:

1- تضاد در رنگ

2- تضاد در اندازه

3- تضاد در محتوا

4- تضاد در بافت

                                                                                                               

·        انواع رسانه های دیداری و شنیداری:

بعد از آشنایی با عناصر و فنون بصری به معرفی و کاربرد انواع رسانه های نوشتاری، دیداری و شنیداری می پردازیم.

رسانه های نوشتاری:

آن دسته از رسانه های همگانی که برای پخش و انتشار خبر ، اطلاعات، آگاهی ها و ایجاد ارتباط میان مردم و انتقال ارزش ها از زبان و بیان مکتوب استفاده می کنند رسانه های نوشتاری هستند. که در عین حال دارای امتیازات و امکاناتی هستند محدودیت هائی را نیز شامل می شوند.

ویژگی ها :

- رسانه نوشتاری ویژه نخبگان است. بدلیل آنکه مخاطب آن باید سواد داشته باشند.

- رسانه های نوشتاری در مقایسه با رادیو و تلویزیون از ابزار و امکانات قابل دسترسی تر برای تولید و انتشار خبر استفاده می کنند. و در نتیجه هر پیام می تواند به شیوه های گوناگون چاپ و در تیراژ بالا منتشر شود. لذا تنوع مطبوعات همواره بیشتر از تنوع دیگر انواع رسانه است اما برای ایجاد سیستم و دستگاه فرستنده و گیرنده رادیو و تلویزیون امکانات فنی متعدد و نسبتاً پیچیده ای مورد نیاز است که هزینه های هنگفت را در بر دارند.

- در اکثر جوامع موارد قانونی و سیاسی متعددی در راه ایجاد و تاسیس رادیو و تلویزیون وجود دارد لذا در عمل رسانه نوشتاری بیشتر از دو رسانه دیگر نقش مردمی کسب می کند و در شکل و محتوا تنوع بیشتری نسبت به سایر رسانه ها دارد.

- ویژگی مکتوب بودن رسانه های نوشتاری آنها را بعنوان سند جلوه گر می کند و به مخاطبان فرصت انتخاب می دهد و آنان را در زمان محدود نمی کند.

محدودیت رسانه های نوشتاری:

-         در رسانه های نوشتاری چون مطبوعات و نشریات، خبرها همواره به طور کامل انتشار نمی یابد و این امر به دلیل کمبود وقت و نیز صفحه های محدود و معدود است. هر چند که برخی از مطبوعات بالاترین صفحات را دارا باشند. اگر می خواهید مطلب مهمی حتماً به چاپ برسد سعی کنید آنرا در ابتدای خبر بخش میانی آن ذکر کنید چون احتمال حذف بخش پایانی بسیار زیاد است.

-         رسانه های نوشتاری و مطبوعات از مشکل زمانی رنج می برند. این رسانه ها عمر کوتاهی دارند که به 24 ساعت هم نمی رسد و از سوی دیگر مدت زمان لازم برای تولید یک روزنامه از 5 تا 8 ساعت متغیر است. به همین دلیل امکان بهره گیری از تمام رویدادها را ندارند.

-         محدودیت مکانی یعنی مشکل توزیع همزمان در همه نقاط یک کشور یا حتی یک شهر بزرگ نیز شامل آنها می شود.

-         در پیام های نوشتاری باید در نظر داشت که زیاده روی در حجم مطلب نوشتاری و تعداد صفحات و توضیحات مفصل فنی، خسته کننده است و باید از آن پرهیز شود.

انواع نوشته ها و رسانه های نوشتاری مورد نیاز در روابط عمومی:

1-     مراجع (کتاب های مرجع):  داشتن یک کتابخانه مرجع برای یک نویسنده امری ضروری است. مراجع اصلی که در رایانه های شخصی و یا برنامه های نرم افزاری وجود دارد جوابگوی بسیاری از سوالات شما درباره چگونگی بکارگیری واژه ها ، دستور زبان و شیوه نگارش متن است. بهترین کتاب مرجع برای یک نویسنده جدیدترین واژه نامه می باشد. به این منظور می توانید از مراجعی چون Britanika – Babylon– wikipedia می توان استفاده کرد.

2-     کتاب نگارش: یک نویسنده باید در کتابخانه مرجع خود دو نوع کتاب نگارش داشته باشد. یکی برای منابع کلی و دیگری درباره شیوه های خاص نگارش کتاب های مختلف. تمامی نویسندگان اغلب درباره مسائلی همچون نقطه گذاری، تطابق فعل و فاعل یا استفاده از افعال معلوم و مجهول به اشتباه می افتد. لذا داشتن کتاب نگارش یا مجموعه رسم الخط در مجموعه روابط عمومی ضروری است.

3-     اطلس ها: اطلس جهانی منبع جدید و مهم برای یافتن تلفظ صحیح اماکن و بدست آوردن آماری دقیق درباره ملل مختلف بشمار می آید. یک اطلس خوب باید حاوی تعداد بسیاری از نقشه های باشد. اطلس در واقع دایره المعارفی توصیفی شامل اطلاعات جغرافیائی و جمعیت شناسی که توسط نقشه های رنگی و جدول های قیاسی نمایش داده شده است. نویسندگان روابط عمومی که برای شرکت های چند ملیتی کار می کنند استفاده از یک اطلس جدید را امری اجتناب ناپذیر می شمارد.

4-     راهنمای رسانه ای: اگر کار شما فرستادن مقاله های خبری برای رسانه هاست باید فهرستی از اسامی ناشرین و نشانی های آنها را داشته باشید. داشتن فهرست خبرگذاریها، روزنامه ها، شبکه های خبری و ایمیل و شماره تلفن خبرنگار حوزه مربوطه شما از دیگر ضروریات است.

5-     مجلات تخصصی: مسئله مهمی که باید نویسندگان حرفه ای آن را بخاطر بسپارند این است که آنان باید پیشرفت های مربوط به رشته و فن خود در تماس بوده و با یادگیری شیوه های جدید بتوانند نویسندگی، نحوه تولید و نشر خبرهای روابط عمومی را انتقال دهند.

6-      خبرنامه های چاپی: یکی از ابزارهای چاپی مهم در روابط عمومی ها برای انتقال مهم ترین اخبار و اقدامات سازمان است که  معمولا در قطع های کوچک تر از روزنامه ها و نشریات کثیر الانتشار یا تخصصی در صفحات محدود منتشر و اخبار داخلی در آن منعکس می شود. ارسال خبرنامه ها برای سایر سازمان ها و موسسات مرتبط برای معرفی اقدامات انجام شده از شیوه های موثر در بخش های انتشارات روابط عمومی هاست. امروزه نسخه الکترونیکی خبرنامه ها از طریق وب سایت سازمان رایج شده است.

7-     روزنامه ها و نشریات کثیر الانتشار (وقایع روزانه و روند آنها):  نویسندگان روابط عمومی باید حداقل یک مجله هفتگی، یک مجله محلی روزانه و یک مجله روزانه با تیراژ سراسری را مطالعه کنند. برنامه های مشترک درصد او سیما نیز عموماً منابع خوبی برای گرفتن اطلاعات درباره وقایع روزانه و تحلیل خبرها است.

8-     بروشور: بروشور به معنای جزوه و دفترچه ای است که توضیحات جامع و کاملی را در مورد یک موضوع یا فرآیند ارائه می کند. این توضیحات معمولاً با مجموعه ای از تصاویر همراه می شود. بروشور غالباً دارای جلد، رو و پشت و فاقد فضای قابل توجه در عطف است و به صورت های گوناگون صحافی ارائه می شود. ویژگی منحصر به فرد بروشور که در کمترین محصول گرافیکی به چشم می آید قابلیت تغییر ابعاد در هنگام استفاده و ارائه است. به این معنی که هنگام ارائه یک بروشور این امکان وجود دارد که ابعاد آن 2×10 سانتی متر باشد ولی در هنگام استفاده ممکن است ابعاد این محصول به 60×20 سانتی متر افزایش یاید. از سوی دیگر بروشور معمولاً توسط عامل توزیع به مخاطب ارائه می شود. از آنجایی که بروشور در حکم یک نقشه راهنما در ارتباط با موضوع مورد توزیع است دقت مخاطب نسبت به مطالب منعکس شده در آن نیز بیشتر خواهد بود. قطع متداول بروشور حداقل در ایران بطور معمول A4 یا A5 است.

انواع بروشور: بروشور عمدتاً به یکی از اشکال زیر طراحی و ارائه می شود.

الف-) بروشورهای لتی:به  هر برگ بروشور که به برگ دیگر اتصال دارد، یک لت گفته می شود.

ب ) بروشورهای فرمی

ج ) بروشورهای اسلیپ کیس Sleep  Case

-         بروشورهای لتی بروشورهایی هستند که صفحات آنها بر روی هم تا می خورند و در نهایت بروشور به صورت مجموعه صفحات تا شده روی جلد، پشت جلد و صفحات داخل در اختیار مخاطب قرار می گیرد. ویژگی اصلی این بروشورها این است که نیازی به دوخت صفحات به یکدیگر ندارند و صحافی آنها با خطوط تاخور انجام می پذیرد. نحوه تا خوردن صفحات بر روی هم ممکن است به صورت رو به پشت باشد که در این صورت بروشور آکاردئونی گفته می شود. حالت دوم تا خوردن به این صورت است که یک صفحه بر روی صفحه کنار خود تا شده سپس دو صفحه بر روی صفحه کناری تا می شود. و این حرکت در همان جهت تا خور اول ادامه پیدا می کند. این بروشورهای لتی را می توان دربی یا تودلی نیز می گویند. در حالت آکاردئونی پهنای لت معمولاً هم اندازه تعیین می شود. ولی در حالت توده ای معمولاً لت هائی که بر روی لت دیگر تا می شوند در پهنا کمی کوچکتر تعریف می شوند این امر به دلیل جلوگیری از قوس برداشتن و به اصطلاح شکم کردن بروشور به هنگام تا خوردن و بسته شدن است.

-         بروشورهای فرمی حالت چیدمان صفحات مانند نشریه یا کتاب است. به عبارت دیگر تفاوت عمده بروشورهای فرمی و بروشورهای لتی در این است که در بروشورهای فرمی، صفحات در قسمت عطف به یکدیگر متصل هستند و دیدن تمام صفحات کنار یکدیگر امکان پذیر نیست. در حالی که در بروشورهای لتی شما غالباً امکان دیدن نیمی از بروشور را در یک دید خواهید داشت.

-         بروشورهای اسلیپ کیس: بروشورهایی هستند که جلوی آنها به صورت یک فولدر یا پوشه ساخته و صفحات داخل آنها به صورت مجزا و جدا از یکدیگر تهیه می شوند. سپس این صفحات در داخل جلد یا همان فولدر قرار می گیرند. غالباً جنس بروشورهای اسلیپ کیس نسبت به صفحات داخل ضخامت بیشتری دارد. همچنین به دلیل عدم  اتصال صفحات متن و جلد در صورتی که نیاز به جایگزین کردن متن جدید باشد این امر به راحتی امکان پذیر خواهد بود.

9-     کاتالوگ: محصولی است که از بسیاری جهات دارای تشابهات قابل توجه با بروشور است. ولی عمده تفاوت آن با بروشور نه در جنسیت، تعداد صفحات و یا نحوه ارائه آن، بلکه در چگونگی معرفی موضوع است. کاتالوگ موضوع را به صورت فهرست وار معرفی می کند. در حالی که بروشور به طور مفصل و دقیق به معرفی موضوع می پردازد. این تفاوت کلیدی می تواند تعیین کننده تفاوت کاربرد کاتالوگ نیز باشد. کاتالوگ در بیشترمواقع حجم کمتری از لحاظ تعداد صفحات خواهد داشت و امکان معرفی تعداد محصولات یا خدمات در آن محدوده گسترده تری را به نسبت بروشور در بر می گیرد.

10- کتابچه: زمانی که حجم مطالب ارائه شده که باید در شکل انواع رسانه ها منتشر گردد، زیاد باشد و نتواند از سایر رسانه های نوشتاری استفاده شود، کتاب، کتابچه به کار می آید. در این صورت مطالب را به صورت کتابچه یا جزوه تهیه می کنند. موضوعات کتابچه و جزوه می تواند برخی از موارد ذیل باشد: دستورالعمل ها، گزارش عملکردها، بازخورد / Feed back، پروپوزال ها، نتایج مطالعات تحقیقی، مطالعات تئوری عملی، طرح جامع و برنامه تفصیلی واحدها، طرح ها و برنامه های عملیاتی، اجرایی و آموزشی، راهکارها، توصیه ها و مقالات

11-  کتاب: یک اثر نوشتاری است که بر روی کاغذ نوشته شده و دارای جلد باشد و به طریقی صحافی شده است.

محاسن:

1. کتاب، رسانه ای است که هر جا یادگیرنده مایل باشد، قابل استفاده است.

2. مخاطب هر چقدر وقت داشته باشد می تواند به مطالعه کتاب بپردازد.

3. مخاطب می تواند تا هر جای کتاب که توانست مطالعه کند و بقیه آن را برای وقت دیگری بگذارد.

4. مخاطب می تواند روی مطالب مورد نیاز وقت بگذارد و مطالبی را که کمتر مهم است به طور گذرا مرور کند.

محدودیت ها:  محدودیت کتاب ها در طراحی آنها است. بیشتر کتاب ها به صورت متن نوشته می شوند و در طراحی آنها از تصویر کمتری استفاده می شود.

 

مبانی هنر ، تصویر و تبلیغ 3

·        انواع جاذبه ها در پيام های تبليغاتی:

پيام های تبليغاتی برای جلب مشتريان از جاذبه هايی استفاده می کنند. متداول ترين جاذبه هايی که در پيام های تبليغاتی مورد استفاده قرار می گيرند عبارتند از: جاذبه منطقی، جاذبه احساسی، جاذبه خنده، جاذبه ترس، جاذبه جنسی و جاذبه اخلاقی. 

1-    جاذبه منطقی: (Rational Appeal)

جاذبه منطقی به دلبستگی های شخصی مخاطبان هدف مربوط می شود. جاذبه منطقی نشان  می دهد که کالا، منافع و مزايای مورد انتظار را دربردارد. پيام هايی که کيفيت، صرفه جويی، فايده، و کاربرد کالا را نشان می دهند از جمله پيام هايی هستند که در آن ها از جاذبه منطقی استفاده شده است. در جاذبه منطقی به طور مشخص و صريح مزايای کالا، خود کالا، و ويژگی های آن عنوان می شود و از پرداختن به مسائل و موضوعات حاشيه ای خودداری می شود. در واقع در اين نوع تبليغ، عمده ترين دغدغه ارايه کننده تبليغ اين است که ذهن مخاطب را به خود کالا و خدماتی که فراهم می آورد جلب کند و از پرداختن به حواشی و تحريک احساسات افراد خودداری می کند. در مورد کالاهايی که خريدار علاقه مند به دانستن جزئيات فنی و نحوه کارکرد آن است، اين نوع جاذبه مناسب به نظر می رسد.

2-    جاذبه احساسی: (Emotional Appeal)

در تبليغ با جاذبه احساسی بر خلاف جاذبه منطقی، سعی در تحريک احساسات فرد و برانگيختن آن و رسيدن به مقصود از اين طريق است. هدف تبليغ با جاذبه احساسات، عبارت است از ايجاد و برقراری ارتباط بين کالا و مصرف کننده، که اين استراتژی را استراتژی اتصال (Bonding) نيز می گويند. تبليغ با جاذبه احساسات، احتمال درک بهتر پيام را برای مخاطب فراهم می آورد و بيشتر در ذهن مخاطب حک شده و باقی می ماند و بيشتر فرد را با کالا درگير می کند. تبليغات موزيکال همراه با تصاوير دريا، طبيعت، غروب و ... از جمله تبليغاتی هستند که با استفاده از جاذبه احساسات ساخته می شوند. 

3-    جاذبه خنده و طنز: (Humor Appeal)

تبليغات با محتوای خنده، بيشتر شهرت می يابد، در ياد می ماند و در مورد آن صحبت می شود. متخصصان تبليغات برای استفاده از تبليغ با محتوای خنده دلايلی دارند. از جمله اين که:

1) پيام های مفرح و خنده آور در جلب و جذب توجه مشتری و ايجاد تمايل در او، نسبت به تبليغات جدی، اثربخش تر به نظر می رسند.

2) اين نوع تبليغ، با تغيير نگرش و ايجاد احساس مثبت در مخاطب، اثربخشی پيام را افزايش می دهد.

3) از آن جايی که خنده ذهن افراد را به خود معطوف می کند، احتمال اين که مخاطب را به انتقاد در مقابل تبليغ بکشاند کمتر می شود.

اما عده ای از متخصصان، ضمن انتقاد از اين نوع تبليغات، معتقدند در عين حال که تبليغ با محتوای خنده در جلب نظر مشتری به پيام تبليغاتی بسيار اثربخش است، اما اين جلب نظر به بهای از دست رفتن محتوای پيام تمام می شود. همواره اين نگرانی وجود دارد که عامل خنده احيانا ذهن مخاطب را از مارک کالا، خود کالا و ويژگی های مورد نظر مبلغ دور کند و توجه او را به موقعيت خنده و يا فردی که عامل خنده است معطوف کند.

4 - جاذبه ترس : (Fear Appeal)

اصولا عملکرد تبليغ با جاذبه ترس به صورت سلبی است. به اين ترتيب که نشان می دهد استفاده نکردن و يا کردن از کالا يا خدمات خاص و يا عدم تغيير رفتار و يا نگرش نسبت به موضوعی خاص، ممکن است انواع خطرات اعم از خطرات مالی، خطرات اجتماعی، خطرات ايمنی و ... را برای فرد به همراه داشته باشد.

درباره اثربخشی تبليغ با محتوای ترس مطالعات فراوانی انجام شده است. نتايج اين مطالعات نشان می دهند که هر چه شدت ترس در پيام بيشتر باشد، تغيير رفتار کمتر خواهد بود. پيام های ترس آور می تواند اثربخش باشد مشروط بر اين که کارشناس تبليغ بداند ترس چگونه عمل می کند. کارشناس تبليغ قبل از استفاده از تبليغ با جاذبه ترس بايد از نحوه عمل اين نوع تبليغ، ميزان استفاده از آن و واکنش های متفاوت مخاطبان نسبت به آن اطلاع يابد. رابطه بين سطح ترس در يک پيام و ميزان متقاعد شدن و پذيرفته شدن آن از سوی مخاطب، به اين صورت است که در صورتی که ميزان ترس کم باشد ميزان پذيرش و يا متقاعد کنندگی پيام افزايش می يابد. با بالا رفتن ميزان ترس تا يک حدی، پذيرش و متقاعد شدن نيز افزايش می يابد اما اگر ترس از يک حدی تجاوز کند، با افزايش ترس، پذيرش و متقاعد شدن شروع به کم شدن می کند و تاثير کمتری در متقاعد کردن فرد می گذارد. لذا برای اين که پيام با محتوای ترس موفق باشد، ميزان ترسی که می خواهيم در مخاطب به وجود آوريم بايد به اندازه ای باشد که توجه و علاقه او را جلب کند، اما نه به اندازه ای زياد باشد که او پيام را رد و يا آن را مخدوش کند.

نتايج تحقيقات نشان می دهند، تبليغ با محتوای ترس هنگامی که گيرنده پيام از اعتماد به نفس خوبی برخوردار است و کمتر دستخوش نگرانی ها می شود مناسب و اثر بخش است. همچنين بر روی افرادی که ترجيح می دهند به جای گريز از مخاطرات با آن ها روبرو شوند و از پس آن ها برآيند مفيد به نظر می رسد. به علاوه اين نوع تبليغ بر روی آن دسته از افرادی که مصرف کننده کالا يا خدمات مورد نظر نيستند اثر بخش تر از کسانی است که مصرف کننده آن کالا يا خدمات هستند.

4-    جاذبه اخلاقی: (Moral Appeal):

جاذبه اخلاقی بر تشخيص مخاطبان در باره درست يا غلط بودن چيزی تکيه می کند. از جاذبه اخلاقی وقتی استفاده می شود که هدف، وادار کردن مردم به حمايت و طرفداری از پاره ای مسايل اجتماعی است. مسايلی نظير محيط زيست پاک تر، مناسبت نژادی برابر، رعايت حقوق شهروندان و کمک به سالمندان.

·        يک يا دو جنبه ای بودن پيام های تبليغی:

پيام های تبليغی از اين نظر که چه نوع اطلاعاتی به مخاطب ارايه می کنند به دو دسته تقسيم   می شوند: پيام های يک جنبه ای و پيام های دو جنبه ای.

پيام های يک جنبه ای، آن دسته از پيام هايی است که فقط اطلاعات مثبت در خصوص کالا ارايه می کند و از ارايه هر گونه اطلاعاتی در خصوص نارسايی ها و يا نقاط ضعف محصول خودداری می کند. در مقابل اين نوع پيام ها، پيام های دو جنبه ای قرار دارند. پيام های دو جنبه ای به آن دسته از پيام ها اطلاق می شود که نه تنها به ارايه اطلاعات مثبت از کالا می پردازد، بلکه نارسايی های  آن را نيز ذکر می کند. يعنی علاوه بر ارسال اطلاعات مثبت به مصرف کنندگان، به آنان اطلاعات منفی نيز در خصوص کالا ارايه می کند. البته معمولا در يک چنين تبليغاتی، اطلاعات منفی ارايه شده در مقايسه با اطلاعات مثبت از اهميت نسبی کمتری برخوردار است و نحوه و شيوه ارايه آن بسيار ظريف و دقيق است. در اين نوع پيام ها، گيرنده پيام علاوه بر اين که با جنبه های مثبت و مزايای کالا آشنا می شود،  با نارسايی های احتمالی کالا و يا شرکت نيز آشنا شده و هنگام تصميم گيری اطلاعات دقيق و واقعی بيشتری در اختيار دارد.

منظور از اطلاعات منفی و يا نارسايی های ذکر شده، آن دسته از اطلاعات و يا نارسايی ها هستند که مخل کارکرد صحيح کالا نباشد، اما در عين حال يادآور حقيقتی در باره سازمان يا کالای مورد نظر است که دست کم در مقايسه با رقبا، مزيت محسوب نمی شود.

استفاده از پيام های دو جنبه ای به دلايل زير اثربخش است:

1) موجب می شود که دريافت کنندگان پيام، اعتماد بيشتری به منبع پيام کرده و نيز کسانی که شک و ترديدی نسبت به کالای مزبور دارند در برابر آن مقاومت کمتری نشان دهند.

2) اين کار موجب می شود اعتراض و بدگويی های کسانی که مصرف کننده کالای مورد نظر نيستند – ولی نگرش منفی نسبت به آن دارند -  بی اثر بماند.

در واقع تبليغ کنندگان در تبليغات دو جنبه ای از نظريه واکسينه کردن مصرف کنندگان استفاده می کنند. نظريه واکسينه کردن عنوان می دارد که بازاريابان می توانند با ارايه پيام هايی که انديشه ها و تفکرات منفی مصرف کنندگان را پيش بينی و آن ها را تکذيب می کند، مصرف کنندگان را در برابر تفکرات منفی در خصوص يک کالا واکسينه کنند.

به کار بستن تبليغات دو جنبه ای در مورد همه کالاها صحيح نيست و همواره در مورد همه کالاها منتج به نتايج مطلوب نمی شود. اگر درجه اهميت کالا برای مصرف کنندگان پايين باشد، تبليغات دو جنبه ای از اثربخشی لازم برخوردار نيست. شواهد حاکی از آن است که در موارد زير، تبليغات يک جنبه ای بيشتر مورد پذيرش مخاطبان واقع می شود و به کارگيری تبليغات دو جنبه ای چندان اثربخش نيست:

1)     مصرف کنندگان از تحصيلات زيادی برخوردار نباشند.

2)     بر سر جايگاه و موقعيت تبليغ کننده توافق وجود داشته باشد.

3)     مصرف کنندگان به مارک تبليغ کننده وفادار باشند.

·        تکنيک های اجرايی تبليغ: (Executional Techniques)

پيام تبليغاتی به اشکال مختلفی می تواند ارايه شود. برخی از مهمترين اين تکنيک ها، که برای تدوين تبليغ می توان از آن ها بهره گرفت، در ادامه آورده شده است:

1 – تکنيک موزيکال: (Musical)

در اين سبک، يک يا چند نفر يا چند شخصيت کارتونی نشان داده می شوند که مشغول خواندن آوازی در باره يک کالا هستند. دليل اصلی استفاده از اين شيوه اين است که به خاطر سپردن و يادآوری اشعار و ترانه ها ساده است و به راحتی در ذهن حک می شود. تصاويری که در اين نوع تبليغ پخش می شود بايد با شعر همخوانی داشته باشد.

2 – تکنيک ارايه تاييديه(Testimonial)

در اين تکنيک، از يک منبع دوست داشتنی و قابل اعتماد برای تاييد کالا استفاده می شود. در اين خصوص هم از افراد شهير (Celebrities) و هم افراد غير مشهور می توان استفاده کرد.

3 – تکنيک داستان گويی: (Story line)

تکنيک داستان گويی شبيه ساختن يک فيلم کوتاه است، با اين تفاوت که داستان بايد در عرض زمان کوتاهی مثلا حدود 30 ثانيه به اتمام برسد. در اين تکنيک، بخش گفتاری بر روی تبليغ خوانده  می شود و گوينده مشهود نيست.

4 – تکنيک مستندات علمی: (Scientific Documents)

در اين شيوه مدارک مستند يا تحقيقاتی ارايه می شود که نشان می دهد مارک کالای موضوع آگهی نسبت به يک يا چند مارک تجاری ديگر بهتر است، يا بيشتر مورد پسند واقع شده است.

5 – تکنيک تبليغ دو تکه: (Split & Bookened Spots)

در اين شيوه، دو تبليغ به هم مرتبط از يک شرکت ( معمولا هر کدام 15 ثانيه) که يک خط متصل عقيده ای را دنبال می کنند، طراحی می شود و هنگام پخش از تلويزيون در بين اين دو تبليغ يک تبليغ کاملا جداگانه پخش می شود که هيچ ربطی به شرکت و محصول مورد نظر ندارد.

6 – تکنيک شايستگی فنی: (Technical Competency)

در اين شيوه توانايی های فنی شرکت در توليد کالا ارايه می شود. از اين تکنيک، اغلب برای تبليغ لوازم برقی استفاده می شود.

7 – تکنيک نمای نزديک: (Close-up)

تلويزيون اساسا رسانه ای برای خلق تصاوير نمای نزديک است. نمای نزديک می تواند مورد استفاده شرکت ها، رستوران های توليد کننده انواع غذاهای پجته و نيز پيتزا فروشی ها برای نشان دادن غذاهايشان از نزديک جهت ايجاد اشتها در بيننده به کار گرفته شود.

8 – تکنيک رتوسکوپ: (Rotoscope)

در اين تکنيک سکانس های انيميشن و واقعی به شکل جداگانه تهيه شده و سپس در هم ترکيب می شود.

9 – تکنيک مقايسه: (Comparison)

مقايسه کالاهای شرکت خود با رقبا يکی از شيوه های اجرايی ارايه پيام است. در واقع با مقايسه يک کالا با کالای ديگر، سوال های بيننده پاسخ داده می شود.

10 – تکنيک حل مشکل: (problem Solving)

منظور اصلی بسياری از کالاها، حل مشکل اوليه دارنده آن است. بنابراين در اين نوع تبليغ نيز جنبه مشکل گشا بودن کالا نمايش داده می شود.

11 – تکنيک فرد سخنگو: (Spokesperson)

در اين تکنيک، فردی در جلوی دوربين به نمايش درمی آيد و به طور مستقيم محتوای تبليغ را برای مخاطب بازگو می کند . فرد ممکن است مستقيما کالا را خود نشان دهد و يا بر روی تصوير در خصوص آن کالا و جنبه ها و مزايای مختلف آن صحبت کند. فرد سخنگوی ارايه کننده تبليغ بايد فردی دوست داشتنی باشد و از نظر چهره به گونه ای باشد که اعتماد مخاطب را جلب کند. البته نبايد اين فرد کالا را تحت الشعاع قرار دهد. زيرا هدف ارايه کالاست و نه آن فرد. از اين رو به تعبير متخصصان تبليغ، کالا بايد قهرمان تصوير باشد و نه ارايه کننده.

12- تکنيک سبک زندگی: (Lifestyle)

در اين شيوه، مناسبت يک کالا با سبک زندگی نشان داده می شود. سبک زندگی يک الگوی زندگی فردی است که در فعاليت ها، دلبستگی ها و افکار شخصی بيان می شود. سبک زندگی، چيزی بيش از شخصيت يا طبقه اجتماعی شخص است. سبک زندگی شامل الگوی کامل عمل و عکس العمل فرد در جهان است.

13 – تکنيک برشی از زندگی روزمره: (Slice-of-life)

روش برشی از زندگی روزمره، يک شيوه دراماتيک قديمی است که در آن بازيگران، داستانی را به نمايش می گذارند که در آن ، مارک کالای تبليغی، قهرمان داستان است. بيشتر تبليغاتی که با اين سبک ارايه می شوند، در ابتدا با يک مشکل شروع می شود که در نهايت مارک کالای شرکت تبليغی به عنوان راه حل ارايه می شود.

14 – تکنيک انيميشن (نقاشی متحرک): (Animation)

نقاشی متحرک يکی از شيوه های ارايه پيام است که در تبليغات ايرانی فراوان به چشم می خورد. متداول ترين شکل نقاشی متحرک، ارايه آن در قالب کارتون است. کارتون، در ميان بچه ها مطبوع و خوشايند به نظر می رسد اما در بين همه سنين شهرت يافته است. کارتون می تواند فضايی دوستانه، گرم و صميمی هم برای کالا و هم برای ارايه پيام فراهم آورد. می توان برای ساده کردن جنبه های فنی محصول نيز از نقاشی متحرک استفاده کرد.

15 – تکنيک مصاحبه با مشتری: (Customer Interview)

بيشتر کسانی که در تبليغات تلويزيونی ظاهر می شوند بازيگران هستند، اما مصاحبه با مشتری، با افراد غير حرفه ای صورت می گيرد. مثلا يک مصاحبه گر، از يک خانم خانه دار سوال هايی مربوط به محصول مورد نظر می کند.

16 – تکنيک سريال (مجموعه تبليغ): (Serial)

سريال، به تکنيکی در تبليغ گفته می شود که مجموعه تبليغاتی به دنبال هم و در قالب يک مبارزه تبليغاتی پخش می گردد و هر تبليغ، داستانی را که در تبليغ قبل مطرح بوده است دنبال می کند.

17 – تکنيک خيال پردازی: (Dreaming)

اين سبک در باره کالا يا مصرف آن، خيال و رويا ايجاد می کند.

18   – تکنيک حالت يا ذهنيت پردازی: (Mood imagery)

بهره گيری از اين روش پرهزينه و دشوار است. در اين روش، از ترکيب چند روش استفاده    می شود. هدف اصلی در اين روش، به وجود آوردن ذهنيت و يا حالت خاص برای کالايی است که قصد فروش آن را داريم. در واقع در اين سبک در اطراف کالا حالت يا ذهنيتی ايجاد می شود نظير زيبايی، عشق، محبت يا امنيت و آسايش و هيچ گونه سخنی به جز در قالب توصيه در باره کالا به ميان نمی آيد. 

 

Ø  ابزار های تبليغات

طرح های تبليغات بازرگانی معمولا با همکاری و همفکری متخصصان ورزيده و با در نظر داشتن تکنيک های روان شناسی و جامعه شناسی تهيه می شوند. انتخاب وسيله مناسب برای اجرای طرح های تبليغی، نيازمند آگاهی و تجربه است. زيرا ناهمخوانی وسيله و طرح، همه زحمات را به هدر می دهد. تبليغ گران خبره، از ابزارهای مختلفی برای تبليغ استفاده می کنند. موفقيت در کار تبليغ تا اندازه زيادی به انتخاب روش مناسب، ابزار تبليغی مناسب، و رعايت ذوق و سليقه در تهيه متون تبليغاتی دارد. به علاوه بايد در هنگام طراحی و اجرای برنامه های تبليغاتی، تحولات فن آورانه در زمينه توليد و پخش آگهی ها، تغييرات زيست عمومی و روش های جديد تبليغاتی را نيز در نظر داشت.

در اين بخش برخی از ابزارهای متداول تبليغات بازرگانی، همراه با ويژگی های هر يک از آن ها توضيح داده
می شوند:

1- آگهی ديواری و توزيعی:

شرحی که دربردارنده مشخصات و مزايای کالا است تهيه می شود و بر حسب مورد با تصوير و آرم مربوط، به صورت آگهی کاغذی چاپ و بر ديوارها يا پانل های شهری نصب می شود. همچنين  می توان تعدادی از آن ها را در معابر و منازل پخش و توزيع کرد. نحوه انتخاب واژه ها و ترکيب عبارت ها و نوع کاغذ و چاپ و ابعاد کاغذ يا کارت می تواند در نتيجه بخش بودن اين اقدام تبليغی موثر باشد. کوچک ترين خطای محتوايی يا شکلی ممکن است موجب بی اعتنايی عابران و در نتيجه دور انداختن آگهی توسط دريافت کنندگان شود.

2-آگهی پستی:

آگهی و اطلاعيه های تبليغاتی به وسيله پست برای اشخاصی که قبلا نشانی آنان يادداشت شده ارسال می شوند. هدف اين است که گيرنده آگهی پستی تحت تاثير قرار گيرد و مشتری موسسه آگهی دهنده شود. بنابراين بايد موضوع آگهی مورد نياز او باشد، و مفاد آگهی از جهات مختلف او را قانع و راضی کند. ارسال آگهی با پست و با ذکر نام گيرنده معمولا برای دريافت کنندگان خوشايند است.

3- بروشور و کاتالوگ

مشخصات کالا در يک يا چند ورق کاغذ به صورت جزوه چاپ می شود . همراه با مشخصات کالا، عکس و توضيحات ضروری قسمت ها و قطعات مختلف کالای مورد نظر و نيز نشانی های مراکز فروش و شماره تلفن های آنان نيز درج می شود. مرغوبيت کاغذو چاپ و عکس در کاتالوگ مهم است و بايد چشمگير باشد. زياده روی در حجم جزوه و تعداد صفحه ها و توضيحات مفصل فنی خسته کننده است و بايد از آن پرهيز شود. اعمال تکنيک های هنری مانند نقاشی و گرافيک و گنجاندن ماهرانه آن ها در متن و حاشيه کاتالوگ می تواند موثر باشد.

4-آگهی مطبوعاتی

درج آگهی در مطبوعات رايج و متداول است. روزنامه های کثيرالانتشار، برد و اثر بيشتری دارند اما گاهی يکنواختی شکل و کادر يک آگهی با انبوه آگهی های ديگر روزنامه موجب می شود که آگهی مورد نظر به چشم نيايد يا به سرعت از ديد خوانندگان روزنامه بگذرد. بنابراين انتخاب صفحه و جای چاپ آگهی و کادر بندی آن در روزنامه اهميت دارد. روانی و در عين حال متانت و استحکام متن،  مورد توجه خواننده قرار می گيرد. به کار بردن عناوينی مانند: «توجه کنيد!»، « ما به شما مژده می دهيم«، يک بار انتخاب کنيد هميشه مشتری ما خواهيد بود» و امثال اين ها، جملاتی تکراری و توهين آميز هستند. در تنظيم آگهی ها بايد به اين نکته توجه داشت که مخاطبان مورد امر و نهی قرار نگيرند و احساس کنند که فقط مطلبی را محترمانه به اطلاع شان رسانده ايد.

همان طور که دفعات کم چاپ آگهی احيانا موجب فراموشی خوانندگان و کم اعتنايی آن ها    می شود، تکرار و مداومت در چاپ هر روزه يک آگهی نيز باعث دلزدگی، خستگی و گاه عصبانيت مخاطبان می شود.

تزئين آگهی با کاريکاتورهای مضحک و کودکانه در بيشتر مواقع اثر مطلوب آگهی را از ذهن ها پاک می کند. اما افزودن خطوط و علامت های هنری زيبا به آگهی صلابت و وقار می بخشد. در بيشتر آگهی های مطبوعاتی، جمله ای به صورت شعار اصلی و پيام ثابت در نظر گرفته می شود. در انتخاب اين پيام کوتاه بايد نهايت خوش سليقگی و هنرمندی به کار رود.

درج آگهی در مجله اين ويژگی را دارد که ماندگارتر است و زمان بيشتری نيز صرف خواندن و ورق زدن آن می شود. لذا بايد در تنظيم آگهی های مجله ای دقت بيشتری صورت گيرد. تصاوير آگهی های مجله ای بايد زيبا، واضح و از هر نظر مناسب باشد. موضوع و محتوای مجله ای که برای درج آگهی انتخاب می شود نيز بايد با کالای مورد تبليغ تناسب داشته باشد.

5- آگهی راديويی

راديو ابزار تبليغی بسيار خوبی برای جلب توجه مردم و معرفی کالاها و خدمات است. متن آگهی، کيفيت صدای گوينده، موزيک همراه آگهی و زمان پخش آن نکاتی هستند که برای اثربخشی آگهی راديويی بايد به آن ها توجه داشت. شنونده پيام های راديويی تنها از طريق گوش با اين رسانه ارتباط برقرار می کند، بنابراين شعار و پيام کوتاه آگهی بايد پرمغز، تفکر برانگيز و لطيف باشد تا با تکرار آن از راديو، مدت ها در خاطره ها بماند.

6- آگهی های تلويزيونی

تلويزيون وسيله ای معتبر، حساس، جذاب و جالب برای تبليغات است. زمان در تلويزيون محدود است و آگهی ها بايد در کمترين زمان ممکن، بيشترين بار معنايی را انتقال دهند. بنابراين بايد در تنظيم و تدوين تصاوير کوتاه و اثربخش تلويزيونی، نهايت دقت و ظرافت به کار گرفته شود. تلويزيون رسانه ای پر بييننده است که در آن جلوه های صوتی و تصويری را می توان به طور همزمان به کارگرفت. به کارگيری هنرمندانه رنگ، گرافيک، موسيقی، جلوه های ويژه، گفتار، و تصاوير متحرک از جمله مزيت های آگهی های تلويزيونی به حساب می آيند. اما بايد در نظر داشت چنان چه اين ظرفيت ها به صورت بديع، خلاقانه و در زمان مناسب به کار گرفته نشوند، آگهی تبليغی مورد نظر در ميان انبوه آگهی های ديگر تلويزيونی گم می شود و اثر مورد انتظار را به بار نخواهد آورد. در مقايسه با ساير رسانه ها، پخش آگهی از تلويزيون، پيچيدگی ها و حساسيت های بيشتری داشته و نيازمند حرفه ای گری، تجربه و تخصص بيشتری است.

علاوه بر حساسيت هايی که بايد در هنگام توليد و ساخت متن آگهی به خرج داد، لازم است در انتخاب شبکه، زمان پخش، دفعات تکرار و مدت آگهی نيز دقت کافی شود. به ياد داشته باشيم که پخش آگهی تلويزيونی، ضمن اين که بسيار اثرگذار و جذاب است، گران تر نيز هست و با توجه به محدود بودن بودجه سازمان ها و موسسه های سفارش دهنده آگهی، بايد نهايت بهره را از سرمايه گذاری در اين بخش برد.

شيوه های تبليغ تلويزيونی در بسياری از مواقع به صورت غير مستقيم و در ميان برنامه های سرگرم کننده، سريال ها، گفت و شنود مجريان و غيره عرضه می شود. در چنين مواردی معمولا  سازمان سفارش دهنده آگهی به عنوان حامی مالی آن برنامه تلويزيونی عمل می کند و از امتيازات تبليغ غير مستقيم در لابلای برنامه سود می برد.

7-آگهی در سينما:

در سالن سينما و پيش از شروع فيلم اصلی، فيلم های کوتاه تبليغاتی بر روی پرده به نمايش درمی آيند. فضای تاريک و همراه با سکوت سالن سينما، حضور دسته جمعی تماشاگران و آمادگی، توجه و کنجکاوی زياد آنان برای تماشای آن چه بر روی پرده نمايش داده می شود، پرده عريض و صدای بلند و تاثير گذار، از امتيازات ويژه آگهی های سينمايی در مقايسه با آگهی های تلويزيونی است. لذا اثر آگهی سينمايی بر ذهن بيينندگان بسيار نافذ است. اما تماشاگران سينما بسيار کم تعدادتر از تماشاگران تلويزيون هستند. ضمن اين که در سينما، امکان تکرار آگهی برای ماندگار شدن آن در ذهن مخاطب وجود ندارد.

8-پوستر

پوستر يک ابزار تبليغی خوب، در دسترس و همگانی است. در پوستر، معمولا عنوان کلی و شعار محوری يک آگهی همراه با عکس در کاغذ مرغوب در ابعاد مختلف تهيه می شود. گاهی در متن و حاشيه پوستر از خطوط و نقش های هنری و جلوه های گرافيکی نيز استفاده می شود.

هر قدر عبارت های متن، تصاوير و رنگ های پوستر ابتکاری، هنرمندانه، متناسب و زيباتر باشند، توجه برانگيزتر خواهد بود. پوستر را می توان با رعايت مقررات قانونی و رعايت ملاحظات اخلاقی در محل های پر رفت و آمد و تجمع نصب کرد. اندازه و جنس مناسب کاغذ پوستر، طراحی زيبای هنری، گنجاندن اطلاعات مناسب در متن، و نصب پوستر در محل مناسب، از جمله عواملی هستند که باعث اثرگذاری بيشتر پوستر به عنوان يک ابزار تبليغی کارآمد می شوند.

9- تبليغات جاده ای:

دامنه کوه ها و تپه ها و حاشيه جاده های بيابانی، فضاهای تبليغی اثربخشی محسوب می شوند. مسافران و رانندگان، مخاطبان اصلی تابلوها و نوشته های تبليغاتی جاده ای هستند. سکون و آرامش مسير طولانی مسافرت، انگيزه ای می شود که مسافران و رانندگان به دور از غوغای شهر، با توجه و حوصله بيشتری فضای اطراف را تماشا و هر پديده چشم نوازی را به دقت دنبال کنند. از سوی ديگر نوشته های تبليغی اطراف جاده ها برای مدت های طولانی در مسير باقی هستند و تا زمانی نسبتا طولانی در معرض ديد هزاران مسافری که از مسير تردد می کنند قرار دارد. 

البته بايد توجه داشت که زمان ملاحظه تابلوها و نوشته های اطراف جاده برای مسافران نسبتا کوتاه است و چند لحظه بيشتر نيست. بنابراين پيام های اين نوع تبليغات بايد بسيار کوتاه باشند و از چند کلمه فراتر نروند. همچنين پيام های تبليغی جاده ای بايد با حروف درشت، برجسته و شبرنگ نوشته و تزئين شده باشند تا از راه دور و در تاريکی شب ها نيز درخشنده و نمايان باشند.

10- مکان های عمومی:

مکان هايی که به طور موقت يا دائم، نقطه تجمع افراد هستند، محل های مناسبی برای عرضه تبليغات به حساب می آيند. ميدان ها و سرسراهای ورزشی، تالارهای نمايش، رستوران ها، ايستگاه های قطار، سالن های انتظار فرودگاه و ترمينال های اتوبوس، محوطه های مدارس و دانشگاه ها، سالن مترو، و نظاير اين ها، اصلی ترين مراکز تجمع و آمد و شد روزمره هزاران نفر از مردم هستند. نوع و شيوه تبليغ در اين محل ها بايد با وضعيت مکان و خصوصيات افرادی که تجمع می کنند تناسب داشته باشد. همچنين اقدام به تبليغ در اين اماکن، نياز به دريافت مجوز از صاحبان حقيقی و حقوقی آن جا دارد.

11- وسايل نقليه عمومی:

در صورت دريافت مجوزهای قانونی و انجام هماهنگی های لازم، داخل و روی بدنه وسايل نقليه عمومی مانند واگن های قطار بين شهری و برون شهری، اتوبوس ها و مينی بوس های مسافربری شهری و بيابانی، محل مناسبی برای نصب و نوشتن آگهی ها است. اندازه اين نوع آگهی ها بايد متناسب با جا و نوع وسيله نقليه باشد. ابعاد، جنس و رنگ آگهی ها هم بايد درخور و مناسب باشند.

 

12- موسسه ها و تاسيسات عام المنفعه:

شرکت های بزرگ تجاری با توجه به امکانات مالی خوبی که دارند، می توانند از راه تاسيس يا تجهيز بنياد خيريه، پرورشگاه، درمانگاه و بيمارستان، مدرسه، خوابگاه دانشجويی، پارک عمومی، باشگاه ورزشی، سالن سينما و تئاتر، هتل، مراکز فرهنگی، هنری و علمی رايگان، و مانند اين ها، تبليغات مستقيم و غير مستقيم فراوانی را از اين راه انجام دهند. معمولا اداره اين مراکز پس از بهره برداری، به شهرداری يا هيات امنا سپرده می شود. علاوه بر اين که اقدام خيرخواهانه شرکت ياد شده از سوی رسانه ها پوشش تبليغی وسيعی داده می شود، در گوشه ای از بنای ساختمان، تابلويی حاکی از نام و مشخصات شرکت اهدا کننده به صورت نمايان و مشهود نصب يا حک می شود. اين شيوه تبليغ علاوه بر اين که يک عمل انسانی و نيکوکارانه تلقی می شود، از نتايج ماندگار و مداومی نيز برخوردار است  و برای ساليان متمادی، احساس احترام و ستايش و رغبت را نسبت به تاسيس کنندگان و اداره کنندگان اين مراکز برمی انگيزد.

13- جشن ها و مناسبت ها:

مناسبت های مختلف ملی، مذهبی و جهانی، زمينه خوبی را برای تبليغ فراهم می کنند. معمولا در اين زمان ها از سوی گروه ها و سازمان ها مجالسی برگزار می شوند. انعکاس خبر برگزاری اين مراسم ها در رسانه ها و در بين مردم، همراه با نام سازمان و افراد برگزار کننده، تبليغ غير مستقيم از سازمان و پايبندی آن به شعائر و آيين های ملی و مذهبی و حتی موازين بين المللی است. سيما و ظاهر محل برگزاری اين مراسم ها نبايد مملو از تراکت ها و پوسترها و آگهی های تبليغی مستقيم باشد، بلکه مضمون اصلی را بايد موضوع ها و مسايل مرتبط با مراسم ( مانند موضوعات علمی، مذهبی و تخصصی مناسب) تشکيل دهد.

14- نمايشگاه:

نمايشگاه محل مناسبی برای ارائه نمونه کالاهای توليدی يا خدمات شرکت ها و سازمان ها است. سازمان ها و شرکت ها به دو صورت می توانند در نمايشگاه شرکت کنند: يا در نمايشگاه عمومی   غرفه ای را به خود اختصاص دهند و تحت ضوابط و مقررات عمومی نمايشگاه کالاها و خدمات خود را در معرض ديد عموم قرار دهند، و يا به طور جداگانه، مستقل و اختصاصی نمايشگاهی برای معرفی کالاهای خود ترتيب دهند.

هر چند که در نمايشگاه اختصاصی، آزادی عمل بيشتری برای شرکت در ارائه کالاهای خود وجود دارد، اما در فضای رقابتی نمايشگاه عمومی بهتر می توان امتيازات کالا و خدمات مورد نظر را  در کنار شرکت ها و سازمان های رقيب عرضه کرد.

تسهيلات رفت و آمد به نمايشگاه، آمادگی های خدماتی، نظم و ترتيب در تنظيم دکوراسيون محل نمايشگاه، منظور نمودن هدايای يادبود، اهدای نمونه کالاها و يا عرضه رايگان نمونه خدمات  و برخورد گرم و محبت آميز کارکنان نمايشگاه، می تواند در موفقيت برپايی يک نمايشگاه موثر باشد.

15- استفاده از افراد متشخص برای تبليغ:

سبک زندگی، طرز رفتار، اظهار نظرها و ديدارهای افراد مشهور و شاخص علمی، فرهنگی، سياسی ، اجتماعی، هنری و ورزشی، مورد توجه و کنجکاوی مردم قرار دارد. آژانس های تبليغاتی، در زمان حضور اين اشخاص در مجامع و در لابلای مصاحبه ها و سخنان آنان، به طرز زيرکانه ای از نوع غذا، لباس، اتومبيل، و ساير علايق فردی آنان آگاه می شوند و سپس با اعلام اين علايق در بين مردم، به تبليغ از کالا يا خدمات مورد نظر خود می پردازند. اين ترفند تبليغی، در بسياری از مواقع می تواند باعث کسب وجهه و اعتبار برای کالا يا شرکت مورد تبليغ شود.

16- هدايا و جوايز:

دريافت جايزه يا هديه، اگر با مناسبت و به جا باشد، خوشايند همگان است. لذا بنا به مناسبت يا بر اساس نتايج يک رقابت يا قرعه کشی می توان هدايا يا جوايزی را به افراد اهدا و از اين راه نسبت به کالا يا موسسه تبليغ کرد. اين روش تبليغی از آن جا کارساز و موثر است که نوعی احساس حق شناسی در مخاطبان و مشتريان به وجود می آورد. اهدای جوايز و هدايا معمولا با ترتيب دادن مسابقه يا قرعه کشی صورت می گيرد. اما بايد جريان کار به نحوی باشد که قرعه کشی يا داوری مسابقه بدون غل و غش و خطاکاری صورت گيرد تا موجب سلب اعتماد مردم نشود. همچنين هدايا بايد ظريف و مرغوب باشند و به ويژه در زمان و مکان مناسب اهدا شوند. به علاوه نوع هديه بايد با سن، جنس و شخصيت گيرندگان تناسب داشته باشد تا مشکلی پيش نيايد.

17- آگهی در سايت های اينترنتی:

امروزه تبليغات اينترنتی به بخش مهمی از بازرگانی مدرن دنيا تبديل شده و رشدی سريع و روزافزون داشته است. سادگی، کم هزينه بودن، جذابيت، قابليت اندازه گيری موارد استفاده از تبليغ و امکان برقرار ساختن رابطه مستقيم دوطرفه ميان خريدار، فروشنده و آگهی دهنده، مهم ترين دلايل رشد تبليغات اينترنتی در سال های اخير بوده اند. اکنون بيشتر سازمان های تجارتی، به منظور تبليغ و معرفی کالاها و خدمات خود، سايت وب راه اندازی و نيز از فضای تبليغی ساير سايت ها استفاده می کنند. تبليغات با استفاده از «بنرها»[1] (Banner) در اينترنت بسيار رايج و مورد توجه است. زيرا بسياری از کاربران اينترنت، با جست و جو در بنرها به خريد اجناس مورد نظر خود می پردازند. بنرها از ساده ترين نوع تبليغات هستند زيرا در يک فضای بسيار کوچک از صفحه وب، بايد کشش و تحريک لازم را فراهم کنند. بنرها، اثری کاملا قابل اندازه گيری دارند و می توان به سادگی تعداد افرادی که روی بنرها کليک می کنند شمارش کرد.

استفاده از پست الکترونيک (E-Mail) نيز از شيوه های رايج تبليغ در اينترنت است. ارسال نامه الکترونيکی مستقيم به افراد، نشانه توجه به آنان است و لذا تاثير مثبت برجای می گذارد.

صفحه انتخابی از مهم ترين عوامل موفقيت در تبليغات اينترنتی است. در انتخاب صفحه، علاوه بر زياد بودن تعداد بازديد کننده از صفحه، بايد به تناسب موضوع صفحه سايت با نوع کالا يا خدمات مورد تبليغ نيز توجه داشت. انتخاب محل بنر در صفحه و فرم نمايش صفحه آن نيز از موارد مهم است. کلمات روی بنر، که به صورت عنوان (Title) و متن (Text) نمايش داده می شوند، بايد بسيار دقيق طراحی شوند. همچنين انيميشن، گرافيک، اندازه و لوگوهای بنر بايد با درنظر گرفتن جنبه های فنی قضيه طراحی شوند، به طوری که فراخوانی فايل های گرافيکی زمان بر نباشد و در عين حال جذاب و تاثير گذار هم باشند. در طراحی بنرها برای تشويق کاربران به ديدن، استفاده از کلماتی مانند «اينجا کليک کنيد» يا استفاده از کلمات موجود در زبان روزمره مردم می تواند تاثير گذار باشد.

علاوه بر بنرها و پست الکترونيک، شيوه های ديگری مانند «اپلت ها»  (applet) و «اسکرين سيورها» (screan saver)، نيز برای تبليغ در اينترنت وجود دارند.

            


Ø  رسانه در تبلیغات  

 

·        نقش رسانه در تبلیغات:

يکی از الزامات موفقيت در تبليغ، انتخاب رسانة مناسب است. رسانه های مختلف، تاثيرات منحصر به فردی بر روی مخاطب می گذارند و واکنش های متفاوتی را نيز منجر می شوند. می توان بين رسانه های پخشی (راديو و تلويزيون) و رسانه های چاپی (روزنامه ها و مجله ها) تمايز قايل شد. برای انتقال نمادها و تصورات، ايجاد يک فضا و روحيه در مخاطب و يا به وجود آوردن يک احساس مثبت، رسانه های پخشی مناسب ترند، اما در ارايه اطلاعات تفصيلی و دقيق، رسانه های چاپی اثربخش تر هستند.

مهم ترين گام ها برای انتخاب رسانه عبارت است از:

1) تعيين سطح پوشش[2](Reach)، فراوانی رويت پيام[3] (Frequency) و نحوه تاثير[4] (Impact) : هر چه تبليغ کننده در پی دسترسی، فراوانی و تاثير بيشتری باشد، به بودجه تبليغاتی بيشتری نياز خواهد بود.

2) انتخاب در ميان انواع رسانه های مختلف: (تلويزيون، راديو، مجله، روزنامه، اينترنت، تبليغات محيطی ثابت يا متحرک، پست مستقيم و ...)

3) انتخاب وسيله خاص ناقل پيام (Media Vehicle) : مثلا اگرتبليغ گر بخواهد آگهی را در مجله چاپ کند، بايد ارقام مربوط به تيراژ، هزينه درج آگهی در اندازه های مختلف، حق انتخاب در باره رنگ، محل درج آگهی را برای مجله های مختلف و خاص به دست آورد. پس از اين مرحله، طراح بايد هر مجله را از نظر عواملی همچون اعتبار مجله، جايگاه و منزلت آن، کيفيت چاپ، گرايش مقاله ها و مهلت ارايه آگهی مورد بررسی قرار دهد. در نهايت مجله ای انتخاب می شود که با توجه به هزينه آن، دارای بالاترين ضريب دسترسی، فراوانی پخش و تاثير باشد.  

4) تصميم در باره زمان بندی رسانه (Media Timing) : سه روش عمده برای پخش آگهی های تبليغاتی وجود دارد:

- جدول بندی پيوسته (Continuous Media Scheduling) : پخش آگهی در يک مدت زمان معين به طور پيوسته انجام می شود. اين روش تبليغ برای يادآوری کالا يا مارک کاربرد دارد.

- جدول بندی تناوبی (Interval Media Scheduling) : به تناوب مثلا يک ماه در ميان يا دو هفته در ميان آگهی پخش می شود و تبليغ کننده در زمان پخش، شتاب زيادی از نظر تعدد به تبليغات خود می دهد. اين روش بيشتر در زمان هايی به کار می رود که هدف تبليغ گر، دادن آگاهی بيشتر به مخاطبان است.  

- جدول بندی فصلی(Seasonal Media Scheduling) :برخی از کالاها در بعضی از فصل ها دارای فروش بالايی هستند که تبليغ آن ها نيز تابع زمان بندی فصلی است.   

در انتخاب رسانه مناسب براي تبليغ بايد به موارد زير توجه شود:

1- تأثير رهبران فكري (Opinion leaders): طبق نظريه جريان  دومرحله ای ارتباط (Two step flow of communication theory)، پيام رسانه، همواره مستقيما به همه گيرندگان نمی رسد و گاه از راه فرايندی دو مرحله ای، ابتدا به بخشی از جامعه (رهبران فکری) رسيده و از آن جا تحت نفوذ آراء، عقايد و نگرش های آنان برای بقيه ارسال می شود.    

2- رسانه هاي ديگر برای هر رسانه تبليغی می توانند نقش مكمل را ايفا مي كنند. مثلاً تبليغ گر فيلمي را نمايش مي دهد و سپس نشريات و جزواتي را به صورت برنامه ريزي شده در امتداد فيلم ارايه مي كند. اين رويه نيروي بالقوه رسانه تبليغی را به حداكثر مي رساند.

3-انتظار از مخاطب در پاسخ به پيام تبليغی چيست؟ انتظار از مخاطب می تواند تاثيرات شناختی (که با دانش و عقيده سروکار دارد)، تاثيرات عاطفی (که به نگرش ها و احساسات مربوط است) و تاثيرات رفتاری  باشد.
 

4- آيا قرار است هدف يا هويت تبليغ گر پنهان بماند يا خير؟ اگر قرار است هدف يا هويت تبليغ گر پنهان بماند، استفاده از تبليغ غير مستقيم توصيه می شود.

5-سطح دسترسي مخاطبان به رسانه هاي رقيب (مخالف) تا چه حد است؟ رسانه رقيب، پيام تبليغ را خنثي مي كند و يا تأثير آن را كاهش مي دهد. اگر امكان دسترسي مخاطب به رسانه رقيب وجود دارد، بايد فن آوري هاي جديد طراحي و به كار گرفته شوند يا از ارتباطات سنتی و شيوه های جايگزين ديگر سود جست.

6- چه نوع تصاوير، عكس ها، نمادها و طرح هايي قرار است عرضه شود؟ انتخاب رسانه، ارتباط بسيار زيادي با نوع تصاوير، عكس ها، نمادها و طرح هايي دارد كه قرار است عرضه شود.

7- توان و ظرفيت رسانه در ارايه نوآوري هاي كلامي، اطلاعات مختلف و شعارها تا چه اندازه است؟

8- اقتصاد مخاطب و سطح دسترسي او به رسانه چگونه است؟ افرادي كه در منطقه اي پرت بدون دسترسي به رسانه هاي اصلي زندگي مي كنند به طرق خاصي جذب مي شوند. از سوی ديگر استفاده از بعضی رسانه ها، نيازمند برخورداری از سطح معينی از ثروت و حتی مجوز قانونی است.

9- آيا مخاطب ما آمادگي و استعداد پذيرش نوآوري ها را دارد؟

 

Ø  مخاطب شناسی تبلیغات

تحليل مخاطب در ارتباطات، همواره با توجه به سياست و اقتصاد موضوعيّت يافته است . مخاطبان طيف وسيعي از اعضاي گروه هاي اجتماعي هستند كه فعالانه با توجه به اهداف شخصي و اجتماعي خود ، محصولات مورد تبليغ را مصرف مي كنند.

به استناد مطالعات انجام شده، مهم ترين متغيرهای تاثير گذار بر انتخاب رسانه و پيام های متفاوت توسط مخاطبان عبارتند از: سن، گروه اجتماعي و باورهاي سياسي، سطح دانش و فرهنگ عمومي، نگرش ها و تجربيات قبلي،  و ميزان استحكام نگرش هاي افراد. 

به نظر  «اريكسون»(Erikson) ، افراد در هر دوره از زندگي خود با بحران هايي روبرو هستند كه با توجه به آن بحران ها ، نوعي خاص از رسانه ها و محتوايي به خصوص را انتخاب مي كنند . مثلاً جوانان با بحران هوّيت و عدم توانايي در خود باوري روبرو هستند و براي غلبه بر مشكلات و بحران هاي خاص اين سنين به ايستگاه هاي راديويي و بـرنامـه هـاي تلـويزيوني و فيلم هاي سينمايي خاصّي توجه پيدا مي كنند. دليل گرايش جوانان به موسيقي راك و ساير مدل هاي پرسروصدا و پر آشوب ، روان پر هرج و مرج آنان است و با بلند كردن عمدي صداي اين نوع موسيقي، تمايل به عصباني كردن والدين و اطرافيان خود دارند تا بدين وسيله عصيان خود را بر عليه استبداد اطرافيان نشان دهند. ويا علّت دلبستگي زياد جوانان به سينما در مقايسه با ساير رسانه ها، محيط تاريك و دور از خانه سينما  است كه مجال بيشتري براي ارتباط دروني، به دور از مزاحمت هاي فرضي، در پيش روي جوان قرار مي دهد.

اولويت رسانه اي مخاطبان، به گروه اجتماعي و باورهاي سياسي آنان نيز ارتباط دارد. «آرون ويلداوسكي» (Wildawski)از پنج فرهنگ سياسي در بين افراد جامعه ياد مي كند: «سرآمد باور»، «سرنوشت باور»، «برابري خواه»، «فرد گرا» و «گوشه گير». به نظر « آرتور آسا برگر» ((Asaberger، كسي كه سر آمد باور است و به قشربندي اعتقاد دارد، از متون رسانه اي برابري خواه لذّت نمي برد، زيرا اين متون بر مشتركات مردم بيش از تفاوت هاي آنان تأكيد دارد. بنابر اين مخاطبان بيشتر در جستجوي پيام هايي هستند كه باورهاي قبلي آنان را استحكام بخشد، يا آنها را حمايت و تأكيد كند.

بسياري از كارشناسان ارتباطات معتقدند كه مخاطبان به روش دلخواه خود از رسانه استفاده  مي كنند. بعضي از اين روش ها مغاير با خواست و دستور كار گردانندگان رسانه است.گردانندگان رسانه ممكن است دستور كار منحصربه خود را داشته باشند، كه احياناً مورد نظر گروهي از مخاطبان نيست،  و بنا براين در برابر فشارهاي اجتماعي در برابر پيام هاي رسانه، ايستادگي مي كنند. مثلاً عدم پخش فيلم هاي خشن به دليل مغايرت با دستور كار يك رسانه، مي تواند فشار اجتماعي زيادي را از سوي مخاطبان جوان علاقمند به اين نوع فيلم ها متوجه آن رسانه كند. تداوم پافشاري رسانه بر دستور كار خود در برابر اين فشار، حداقل به سه عامل بستگي دارد :

1) حجم فشار       2) تنّوع وتكثّرپخش پيام در جامعه      3) ميزان اهميتي كه رسانه براي دوام حضور موثر يا رقابتي خود بر مخاطبان جامعه قائل است.

مردم از نظر سطح دانش و جامعه پذيري و نيز ميزان توجه به پيام هاي رسانه اي با هم متفاوتند. دانش و فرهنگ عمومي مخاطب (که از «ايدئولوژي»، «اخلاق»، «اعتـقادات مذهبي»، «گرايش هاي رواني»، «تمايلات»  و «نظام ارزشي» آنان ريشه می گيرد)، باعث مي شود كه مردم به طور متفاوت به برنامه هاي رسانه ها توجه نشان دهند.

نگرش ها و تجربيات قبلي مخاطبان نيز موجب مي شوند كه آنان آمادگي و استعداد هاي ذهني مختلف براي پذيرش پيام داشته باشند. بعضي از مردم آسان تر از بقيه متقاعد مي شوند ولي بعضي از آنان توانايي درك بحث هاي پيچيده تر را دارند. اجتماعات مختلفي كه مردم در آن جا حضور مي يابند بر نگرش آنان موثر واقع مي شود. دوستان و نزديكان روشنفكر يا محافظه كار، فرد را در مقايسه با افراد معمولي، روشنفكرتر و يا محافظه كارتر نشان مي دهد.

استحكام نگرش هاي افراد با هم متفاوت است. فرد ممكن است تمايل فكري عميقي به باورهاي سياسي ويا مذهبي خاص داشته باشد ويا برعكس رويداد هاي محيط نيز ممكن است برگرايش هاي مخاطب تآثير بگذارد. ارتباطي كه در دوران صلح اقناعي به نظر نمي آيد، مي تواند در شرايط زمان جنگ، كاملاً طبيعي و يا اقناعي تلقي شود. لذا متغيرهاي گوناگوني بر نگرش مخاطب تآثير مي گذارد و لذا نمي توان انتظار داشت كه يك شكل ارتباطي خاص به يك نوع رفتار مشخص منتهي شود.

 

 

Ø   تاثیرات تبلیغات

·        آثار تبليغ (تاثیرات تبلیغات):

بعضی از صاحب نظران در بحث راجع به فنون تبليغ معتقدند تبليغات زماني موفق خواهد بود كه مخاطب علاوه بر مشاهده پيام تبليغي، آن را درك كند، به ياد آورد و در زمان لازم براساس آن عمل كند.

موفق بودن تبليغات براساس سه نوع معيار مورد ارزيابي قرار مي گيرد:

1        -  ميزان تأثيري كه تبليغ بر روي سطح دانش و اطلاعات افراد داشته است.

2        - ميزان تأثيري كه تبليغات در تغيير، اصلاح يا تثبيت نگرش فرد داشته است.

3        - ميزان تأثيري كه تبليغات برحالات رفتاري فرد داشته است. مهمترين حالات رفتاری عبارتند از: بخشش، پيوستن، رأي دادن، ابراز شور و حرارت متجلي نظير هلهله، فرياد، اشك و خنده.

 

عوامل زيادی می توانند باعث بروز تغيير در سطح دانش، نگرش و رفتار مخاطبان شوند. بعضی از آن ها عبارتند از: «اعتبار منبع پيام»، «تأثير رهبران افكار»، «هنجارهاي گروهي»، و «برجسته سازی و انگاره سازی رسانه ای».

1) اعتبار منبع پيام: تاثير پيام منتشر شده از يک منبع معتبر به مراتب بيشتر از تاثير پيامی است که از يک منبع غير معتبر انتشار يابد. اعتبار منبع پيام به قابل اعتماد بودن و مطلع بودن او بر می گردد. البته همه مردم به طور يکسان تحت تاثير يک منبع پيام قرار نمی گيرند. يک منبع پيام ممکن است از سوی عده ای از مردم واجد اعتبار زياد و از سوی عده ای ديگر دارای اعتبار اندک باشد.   

2) تأثير رهبران افكار: در هر محيطی افرادی هستند که نظرشان از سايرين مهم تر است. به اين افراد رهبران عقايد يا رهبران افکار اطلاق می شود. آنان معمولا از رسانه ها بيشتر استفاده می کنند، از اطرافيان خود اطلاعات بيشتری دارند، در بين آنان نفوذ کلام دارند و می توانند اطرافيان را با ارائه دلايل مجاب کنند، دارای منزلت اجتماعی نسبتا بالايی هستند، نسبت به سايرين نوگراتر هستند، و مشارکت بيشتری در فعاليت های اجتماعی دارند. رسانه ها بر مخاطبان خود معمولا از طريق رهبران افکار تاثير می گذارند. در مجموع، افراد بيش از آن که تحت تاثير مستقيم رسانه ها قرار گيرند، از توصيه های رهبران افکار، که نفوذ کلام بيشتری دارند، تاثير می پذيرند. 

3) هنجارهاي گروهي: هنجارهای گروهی، اعتقادات، ارزش ها، نگرش ها و رفتارهايی هستند که از عضويت در گروه ها ناشی می شود. مخاطبان، اعضای گروه های اجتماعی هستند. اين گروه ها برای خود هنجارهايی دارند که مورد احترام اعضای گروه است. افراد تمايل دارند با هنجارهای گروهی خود همرنگ شوند. فشارهای همسالان، بر نحوه پوشاک، گفت و شنود و رفتار افراد تاثير می گذارند. افراد در برابر فشارهای همسالان تسليم می شوند چون همرنگی آسان تر از دور شدن از هنجارهای گروهی است که به آن تعلق دارند. می توان در جامعه انواع گوناگون مخاطبان خاص را تشخيص داد که حول موضوع، منافع يا حرفه ای خاص گرد آمده اند و کنش ها و الگوهای رفتاری خاص خود را دارند. همين موضوع باعث شده است که رسانه ها با توجه به هنجارهای گروه های مختلف اجتماعی، شبکه های مختلف رسانه ای ايجاد يا برنامه های متنوعی را توليد و پخش کنند.

 4) برجسته سازی و انگاره سازی رسانه ای: اولويت دادن به موضوعاتی خاص در رسانه ها، باعث می شود که آن موضوعات در نزد مردم نيز اولويت پيدا کنند و تبديل به بحث روز شوند. به اين فرايند « برجسته سازی» گفته می شود. موضوعات برجسته سازی شده در رسانه ها، به مرور بر دانش، نگرش و در نهايت رفتار مخاطبان تاثير می گذارند. از سوی ديگر، رسانه ها به طور مستمر و پيشاپيش تجربه واقعی، تصاويری از زندگی و مدل هايی از رفتار عرضه می کنند. اين انگاره های خاص که رسانه ها در طول زمان ترويج می کنند، بر فرايند اجتماعی شدن کودکان و نوجوانان تاثير می گذارد.


5 بنرها يک ارتباط کوچک گرافيکی هستند که گاهی اوقات به آن ها ارتباط تند هم گفته می شود و در روی صفحه وب قرار می گيرند. در صورت کليک کردن روی بنرها، می توان وارد صفحه مربوط به تبليغ کننده شد. (بهزاد محمودی، معرفی روش های متداول تبليغ در اينترنت و مزايای آن، مجموعه مقالات دومين همايش صنعت تبليغات در ايران، تهران، انتشارات معاونت امور مطبوعاتی و تبليغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1382، صص 171 184 ). 

2 سطح پوشش و يا به عبارتی رسايی رسانه، درصدی از افراد موجود بازار هدف است که در مدت زمان معين در معرض برنامه آگهی تبليغاتی قرار می گيرند.

3 فراوانی رويت پيام،  تعداد دفعاتی است که به طور متوسط شخص در  بازار هدف در معرض  پيام  قرار  می گيرد.

4 تاثير رسانه، همان ارزش کيفی رويت پيامی است که از يک وسيله خاص منتقل می شود. برای مثال در مورد برخی از کالاها که ديدن آن ها ضروری است، تاثير پيام تلويزيونی به مراتب بيش از پيام های راديويی است.

مبانی هنر ، تصویر و تبلیغ 2

 

Ø  مبانی تبلیغات

 

·        تعاریف تبلیغات:

از واژه تبليغ دو معنا برداشت می شود: يکی «تبليغات سياسی» (Propaganda)و ديگری «تبليغات بازرگانی» (Advertising). تبليغات سياسی شامل فعاليت های احزاب سياسی و جمعيت ها يا دولت ها و حکومت ها برای ترغيب و سوق دادن افکار عمومی به آن سويی است که در نظر دارند. اما در تبليغات بازرگانی، منظور و مقصود نهايی، رونق بخشيدن به فعاليتی تجاری است و مفهوم خريد و فروش يک محصول يا تلاش برای ايجاد بازار مصرف بيشتر برای آن محصول را در ذهن ايجاد می کند.

از تبلیغات چه به معنای تبلیغات تجاری و چه به معنای پروپاگاندا تعایف مختلفی ذکر شده است که در زیر برخی از این تعاریف را مرور می کنیم:

1.      فرهنگ وبستر: تلاش برای ارايه آموزه ها، انديشه ها، دلايل و شواهد يا ادعاها از طريق رسانه های ارتباطی برای تقويت هدفی يا مبارزه با هدف متضاد آن.

2.      دکتر «حميد مولانا» (استاد ايرانی ارتباطات بين الملل دانشگاه واشنگتن آمريکا): تبليغ عبارت است از نشر و پخش يک اصل و مقصود نهايی از طريق افزايش يا گسترش و تکثير طبيعی در شرايط زمانی و مکانی مخصوص.

3.      مجله «تحقيقات روزنامه نگاری: تبليغات بازرگانی عبارت است از پيش بينی و تهيه پيام های سمعی و بصری که در ازای پرداخت بهای نشر توسط يک يا چند عامل تبليغاتی به اطلاع مردم رسانيده شود. اين پيام ها حامل خبری از خصوصيات و امتيازات يک کالا يا خدمت يا يک فکر يا شيوه عمومی خواهند بود که اطلاع از آن ها موجب افزايش فروش کالا يا استقبال عمومی از خدمت و فکر مورد نظر است.

4.      «تبليغات بازرگانی عبارت است از شناساندن موسسه ای اقتصادی و معرفی جزئيات محصول به گروه های مصرف کننده از راه های گوناگون به قصد نهايی دعوت به روی آوری به موسسه و مصرف محصولات آن موسسه»

5.      آگهی عبارت است از هر نوع معرفی غير شخصی و ترويج ايده ها، کالاها و خدمات در مقابل پول که به وسيله يک فرد يا موسسه مشخص انجام می گيرد. (تعریف آگهی)

در همه اين تعاريف، «هدفمند بودن» و قصد و منظور مورد نظر تبليغ کنندگان در تبليغات مشترک است. به طور کلی تبليغات بازرگانی پديده دوران سرمايه داری است و نشانه بارز آن نيز تاکيد بر قابليت مصرف يک  کالا يا يک نوع خدمات است. گر چه تبليغات اساسا با ارتباطات سر و کار دارد و بيشترين تاثير خود را از دانش ارتباطات گرفته است اما به صورت های گوناگون با رشته های جامعه شناسی، روان شناسی، اقتصاد و مديريت در ارتباط نزديک است.

·        تبليغات مستقيم و غيرمستقيم

نحوه ايجاد ارتباط پيام هاي تبليغي با مخاطبان، يا مستقيم است و يا غير مستقيم. در تبليغات مستقيم، پيام ها به صورت صريح، علني و بلاواسطه انتشار می يابند، اما در تبليغات غير مستقيم، انتشار پيام ها به صورت غيرصريح، پنهان، اشاره اي و مرموز است.

الف- تبليغات مستقيم: در تبليغات مستقيم، پيام دهنده پيام خود را، هرچند با رنگ و لعاب و بوق وكرنا همراه كرده باشد، اما صريح و بي پروا به مخاطبين خود ابلاغ مي كند. در اين روش شنوندگان و بينندگان، متن يا تصويري را به عنوان پيام و اطلاعيه «تبليغي» دريافت مي كنند و پيام دهندگان نيز در مقام «مبلغ» قرار دارند و شناخته مي شوند. به عنوان مثال، در يك آگهي بازرگاني راديويی، شنوندگان، متن آگهي را به عنوان پيام تبليغي گوش مي كنند و مي دانند كه صاحبان و مديران يك بنگاه تجاري براي معرفي و فروش كالاي خود و به دست آوردن سود با كمك آژانس تبليغاتي مبادرت به صدور و پخش آگهي مشخصي كرده اند.

مهمترين فايده تبليغات مستقيم براي گيرندگان پيام آن است كه آنها از «تبليغي» بودن پيام مستقيم باخبرند و از اين جهت در معرض غافلگيري قرار نمي گيرند و در پذيرش ذهني يا رد آن مختارند. از ويژگی های تبليغات مستقيم، گسترده بودن ميدان عمل براي تبليغ گران است. در اين روش، بيشتر ابزارها و وسايل تبليغي را مي توان به كار گرفت. با اين که در طراحي و برنامه ريزي تبليغات مستقيم، در مقايسه با روش غيرمستقيم، تأمل و تدبر و نازك بيني كمتري صرف مي شود، اما غالباً تأثيرگذاري آن سريع تر (اما سطحی تر) است.

ب- تبليغات غيرمستقيم: اين نوع تبليغات نمود و ظهور علني و صريح ندارد. در شيوه غيرمستقيم، اهداف تبليغي پيام هاي منتشرشده، پنهان و غيرمحسوس است. درجه غيرمستقيم بودن برنامه هاي تبليغات غيرمستقيم متفاوت است و به خواست و تمايل طرف ذينفع و مقدار مهارتی كه در طراحي آن به كار مي رود بستگي دارد. در تنظيم طرح ها و برنامه هاي تبليغات غيرمستقيم به سادگي نمي توان از همه امكانات در دسترس استفاده كرد و آماده سازي آنها زيركي، هوشمندي، اطلاعات و تجربه زيادي را مي طلبد و عوامل، شرايط و اوضاع و احوال مختلف در كسب موفقيت يا عدم آن دخالت دارند.

بعضي از پيام هاي تبليغات غيرمستقيم بسيار مؤثر و نافذ هستند اما بسياري ديگر نه تنها موفقيتي كسب نمي كنند كه برعكس اذهان را خسته و كسل كرده و موجب انزجار مخاطبان مي شوند. بعضي ديگر نيز با بي تفاوتي و بي اعتنايي افكار عمومي روبرو می شوند.

از ويژگي هاي تبليغ غير مستقيم آن است كه پيام هاي آن از كانال هاي نامرئي و پنهاني و يا غيرمنتظره عبور داده مي شوند و معمولاً مخاطبان دفعتاً و به طور غافلگيرانه آنها را دريافت مي كنند و در حقيقت به آنها تحميل مي شود. در تبليغات غيرمستقيم لزوماً از اشكال و قانونمندي هاي مشخص و مكرر پيروي و استفاده نمي شود، بلكه در ساخت و ساز آن ها بيشتر از فرصت هاي پيش آمده و موقعيت هاي جديد و حوادث پيش بيني نشده سود برده مي شود.

·        مثال هایی برای تبلیغات غیر مستقیم:

 1 - در حاشيه برگزاري مراسمي خاص، مؤسسه ديگري كه با آن مراسم و موضوع مرتبط نيست صرفاً با در اختيار قرار دادن سالن براي يك شب از اثرات خوب رواني تبليغي منتفع مي گردد.

2- با زمينه چيني هاي قبلي و توافق هايي كه به عمل مي آيد مجري يك جّنگ سرگرم كننده يا سخنران جلسه اي كه مخاطبان زيادي روبروي خويش دارد، مابين صحبت هاي خود مثلاً مي گويد ديروز در خيابان فلان نزديك ساختمان يا فروشگاه فلان بنگاه چنين و چنان، به اين ترتيب نام و نشاني سازمان  و يا نام و ياد نشريه يا شخصيتي بازگو و يادآوری مي شود.

آثار هنری و ادبيات، فيلم، نقاشي، كاريكاتور، شعر و رمان نيز ابزارهايي مناسب و متداول براي ابلاغ و ارسال پيام هاي غيرمستقيم معترضانه و افشاگرانه تبليغي در زمينه مسايل سياسي، اجتماعي در جوامع بسته مي باشند كه از آن ها با مايه هاي استعاري و كنايه اي استفاده مي شود.

 


 

Ø    تاریخچه تبلیغات بازرگانی:

 

·       الف- تاریخچه تبلیغات بازرگانی در جهان

واژه «پروپاگاندا» را اولين بار در سال 1622 ميلادی پاپ «گريگوری» در واتيکان به کار برد و سازمانی به اين نام در کليسای آن زمان تشکيل شد، ولی تاريخچه تبليغات تجاری به خيلی دورتر برمی گردد.

در یک تقسیم بندی می توان تاریخچه تبلیغات تجاری را از قبل از میلاد تا کنون مورد توجه قرار داد اما نقطه عطف پیشینه تبلیغات تجاری به اختراع چاپ در قرن پانزدهم بازمی گردد.

·        قرن پانزدهم میلادی:

در قرن پانزده ميلادی، شکل هايی از تبليغات بازرگانی وجود داشته است. صنعت گران آسيايی و اروپايی نشانه هايی را بر روی کالاهای توليدی شان حک يا کنده کاری می کردند. اين کنده کاری ها که نوعی «علامت تجاری» (Trade mark)  محسوب می شد، مشخصه صاحب کالا و توليد کننده آن بود. اين علائم و نشانه ها، توجه تعداد کثيری از بی سوادان را جلب می کرد، تا جايی که هر گاه کالايی مرغوبيت نسبی پيدا می کرد، همه به دنبال صنعت گری بودند که آن کالا را ساخته است. گذشته از اين عامل، نشانه های متداول در آن زمان، به نوعی به نمادهای مشترک بومی و محلی تبديل شده بود.  نخستين علامت های تجارتی به تدريج و با تنوع بسيار به وجود آمدند. مثلا در ژاپن، در زمان امپراتوری «ميجی» (Meiji) و «توکوگاوا» (Tokugawa)، نوع بسيار جالبی از اين علائم که با استادی ساخته می شد، «کان بان» (Kanban)  بود. )شکل1)

شکل 1 – نمونه ای از کان بان

به تدريج اين علامت ها به صورت نشانه هايی درآمدند که موجب تشخيص توليد کنندگان و فروشندگان مختلف از يکديگر می شد. پس از اين نشانه ها، نخستين آگهی های چاپی، اعلاميه های مصور ساده و ابتدايی بود که تاجران توزيع می کردند. اين اعلاميه ها، که در قرون وسطا و سال های بعد از آن تنها وسيله تبليغاتی بودند، توسط جارچيان نيز در محل های پر رفت و آمد به اطلاع عموم رسانده می شد که اين، خود نوعی تبليغات بود.

در سال 1478، يعنی همزمان با تحول صنعت چاپ، اولين آگهی مطبوعاتی که اختصاص به فروش مجموعه مقررات کليسا داشت، منتشر شد.

·        قرن شانزدهم و هفدهم:

از قرن شانزده ميلادی به تدريج نظام بازار جهانی به وجود آمد. اکتشافات اروپائيان و در پی آن گسترش شبکه معاملات تجاری بين المللی باعث شد که زندگی اقتصادی از حد کشاورزی برای امرار معاش، توليدات خانگی و فعاليت کارگاه های کوچک فراتر رود. راه های تجاری بين خريداران و فروشندگانی که پهنه های گسترده خشکی و آب جدايشان کرده بود، حلقه های اتصال بازرگانی به وجود آورد و در نتيجه تبليغات بازرگانی به ابزاری مهم در « ارتباطات بازرگانی» تبديل شد.

با گذشت زمان و تحول در تکنيک های چاپی، روش های ارائه آگهی هم دگرگون شد. با چاپ روزنامه ها و نشريات ادواری، شکل آگهی ها هم تحول يافت. اولين آگهی از اين دست در سال 1652 توسط يکی از صادر کنندگان قهوه عرضه شد و به دنبال آن در سال های 1657 و 1658 آگهی شکلات و چای هم به نظر مصرف کنندگان رسيد.

·        قرن هجدهم:

از اوايل قرن 18 در انگلستان و از اواسط همان قرن در آمريکای شمالی روزنامه هايی به وجود آمد که به « تبليغ گران» (Advertisers)  معروف بود. اين روزنامه ها، آگهی های رده بندی شده ای چاپ می کردند که مخاطبانش اندک، اما ثروتمند بودند. اغلب اين آگهی ها روی جلد يا صفحه اول اين نشريات چاپ می شدند. در انگلستان، به وجود آمدن جماعت بازرگانان شهری منجر به پديد آمدن طبقه متوسط قابل توجهی از مصرف کنندگان شد. لذا بعضی از آگهی ها، پيام هايی را مبنی بر تشويق مصرف القا می کردند. در اغلب موارد، آگهی روزنامه ای، حلقه ارتباطی صاحبان مشاغل، برای عرضه خدماتشان به يکديگر بود. در اين ايام آگهی های اعلان عمده فروشی، به اخبار مربوط به ورود   محموله های پارچه کتانی، قهوه، چای و ... اختصاص می يافت.

بعضی از آگهی ها هم به عرضه نيروی کار برای فروش يا اجاره اختصاص می يافت. مقدار قابل ملاحظه ای از تبليغات بازرگانی در قرن هيجده و اوايل قرن نوزده در انگلستان و آمريکا، به فروش بردگان يا دادن پاداش و مژدگانی برای دستگيری و بازگرداندن بردگان فراری اختصاص می يافت.

·        قرن نوزدهم:

چاپ آگهی های رده بندی شده، که بيشترين حجم تبليغات نيمه دوم قرن نوزدهم را شامل می شد، عمدتا ناشی از فعاليت چاپگران و ناشران روزنامه ها بود که برای تامين بخشی از هزينه های چاپ روزنامه، ستون هايی از روزنامه را به درج آگهی اختصاص می دادند. با آن که برخی از چاپگران تصويرهای کوچکی را ( که به طريق حکاکی به دست می آوردند) در بين آگهی ها چاپ می کردند، که متن آگهی ها را از هم جدا کنند، اما در آن موقع نخستين توقع و تلقی از آگهی اين بود که بدون آب و تاب و زرق و برق، اطلاعات سودمندی را در اختيار خيل مخاطبان مشتاق، که عمدتا سرگرم تجارت بودند، بگذارد.

به موازات افزايش و گسترش روزنامه ها در قرن نوزدهم، آگهی های بازرگانی نيز نقش خود را در رده بندی اطلاعات شغلی گسترش داد. در آن زمان، روزنامه ها راه هايی را آزمودند که اهميت بسزايی در رونق بعدی تبليغات داشت. در اوايل قرن نوزدهم، اروپا و آمريکا شاهد ظهور روزنامه هايی بودند که اصطلاحا به آن ها پنی پرس (Penny press)  (روزنامه يک پولی) می گفتند. اين روزنامه ها که به سبک روزنامه نگاری جنجالی(Sensational Journalism) گرايش داشتند، وسيله انتقال اطلاعات تجاری بودند و عده زيادی از کارگران باسواد را نيز جلب خود می کردند. در حالی که تبليغات بازرگانی کماکان به شکل رده بندی شده ارايه می شد، اين روزنامه ها زمينه ساز فعاليت رسانه هايی بودند که در اواخر قرن 19 و اوايل قرن بيستم با شکل های جديد تبليغات برای مصرف کنندگان، پای به عرصه وجود گذاشتند.

·        تاثیرات صنعتی شدن بر تبلیغات (قرن نوزدهم)

عصر صنعت، با گسترش قلمرو نفوذ خود در قرن نوزدهم، شعار « همواره زياد شدن » را  طرح کرد. کالاهاي دست ساز قبلی، حال در مقياسی وسيع تر توليد و استاندارد می شد. با افزايش حيرت آور توليدات صنعتی، نياز به بازارهايی دورتر و فراتر از بازارهای سنتی ايجاد شد. در نتيجه شبکه های جديد ملی و بين المللی حمل و نقل ( راه آهن، کشتيراتی، گذرگاه های زمينی)، و ارتباطات (تلگراف و خدمات پستی)، برای تسهيل سيستم توزيع ايجاد شدند.

ساختارهای زندگی روزمره نيز تغيير می کرد. کسانی که زندگی شغلی شان به توليدات خانگی کالا برای مصارف شخصی و محلی محدود می شد، به تدريج مشغول کار در کارخانه ها يا موسسات بازرگانی شدند. به موازات افزايش ميزان توليد کالا، اقتصاد مبادله ای و کار دستمزدی، جايگزين امرار معاش به شيوه سنتی می شد و امکان ايجاد بازارهای وسيع مصرف نيز فزونی می يافت.

با افزايش توليدات و ضرورت ترغيب مصرف کنندگان به خريد و مصرف بيشتر کالاها، نياز به تبليغات بازرگانی نيز افزايش يافت. لذا در اواخر قرن نوزدهم مؤسسات جديدی به منظور تبليغ برای مصرف ايجاد شدند.

·        پیدایش موسسات تبليغاتی  در قرن نوزدهم:  

پيش از دهه 1840، تبليغات معمولا از طريق مذاکرات مستقيم بين ناشران و توليد کنندگان سفارش داده می شد. ولی به دنبال پيدايش مؤسسات تبليغاتی، واسطه هايی بين ناشران و توليد کنندگان قرار گرفت. مؤسسه های تبليغاتی، از طريق آگهی به توليدکنندگان کمک می کردند تا بازارهای جديدی برای عرضه توليدات خود در جوامع مختلف ايجاد کنند.

اولين مؤسسه تبليغاتی در آمريکا، مؤسسه ای به نام «بنگاه تبليغاتی روزنامه محلی» بود که در دهه 1840 در فيلادلفيا تاسيس شد و خيلی زود ديگران هم از او تبعيت کردند. اين مؤسسات ابتدا به عنوان دلال، ستون های روزنامه های محلی را خريداری می کردند و سپس آن ها را اينچ به اينچ به آگهی دهندگان می فروختند و در اين ميان 15 درصد حق العمل مؤسسات بود که به تدريج استاندارد شد. با پيشرفت تبليغات در جهان به تدريج اين فعاليت ها در مراکزی متمرکز شد که واحدهای مطالعاتی، تحقيقاتی و طراحی در کنار آن ها شکل گرفت.

·        دلایل اهمیت نخستین موسسات تبلیغاتی (در قرن نوزدهم):

نخستين مؤسسات تبليغاتی به دلايل گوناگون با اهميت به حساب می آيند:

1- نخست اين که آنها در شروع کار خود يک روش منظم تثبيت شده در تبليغات بازرگانی ارائه کردند.

2- از آن جا که ابتدا تبليغات را در روزنامه های محلی ارائه کرده بودند، توانستند مجرايی ايجاد کنند که از طريق آن صنايع شهری و توليدات کارخانه ها به شهرستان ها و دهات راه پيدا کنند

3- در حالی که نمايندگان اين مؤسسات وارد شغل روزنامه نگاری می شدند، تا دهه 1870، صنعت تبليغات بازرگانی خود به رشته مستقلی در زمينه فعاليت های بازرگانی تبديل شده بود.

4- از اواخر دهه 1870، مبلغانی برای بازاريابی استخدام کردند که نقش آن ها فراتر از دلالی خريد و فروش ستون های روزنامه ها بود.

با افزايش تيراژ نشريات، نيازمندی ها و بازاريابی ها، مخاطبان رسانه ها هم مورد توجه قرار گرفتند و اهميت ارزيابی و جلب توجه آنان مدنظر تبليغ گران قرار گرفت.

در اواخر قرن نوزدهم تحولات فنی و نهادی، تا اندازه ای بر ارايه تبليغات تاثير گذاشت. از جمله فرايند چاپ رنگی که در به نمايش گذاردن تصوير واقعی کمک زيادی کرد. پيدايش چاپ سنگی، به ويژه در آلمان، توليد انبوه تصاوير جذاب را ممکن کرد. اين روش امکان می داد تا تبليغ کنندگان، محصولات شان را در تصاويری خيال انگيز و جالب ارايه کنند. حتی فقرا که برايشان خريد کالاهای تبليغ شده ممکن نبود، خانه های خود را با نمونه هايی از اين تصاوير تزيين می کردند.

افزايش سواد در جامعه برای استفاده مصرف کنندگان از رسانه های تبليغی چاپی لازم و ضروری بود. در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم، به تناسب رشد سواد آموزی، مجلات پرتيراژ افزايش يافتند و اين امر موجب رشد تبليغات بازرگانی شد. مجلات ابزار بسيار مناسبی برای تبليغ صابون ها، پاک کننده ها، غذاهای بسته بندی و کنسرو شده ، خميردندان و لوازم صورت تراشی بودند.  تبليغ لباس های دوخته شده نيز در اواخر قرن نوزدهم بسيار به چشم می خورد. پيش از آن خانه داران لباس های خانواده را می دوختند، اما دنيای صنعتی موجب افزايش توليد منسوجات شده بود و توانايی مردم را به استفاده از پوشاک توليدات خانگی کاهش داده بود. در نتيجه «آماده پوشيدن» از ويژگی های زندگی صنعتی شد. در اواسط قرن نوزده در آمريکا فروشگاه های بزرگ به استفاده دائمی از تبليغات چاپی برای فروش لباس ها و ديگر محصولات شان دست زدند. علاوه براين خدمات، انتخاب کالا از کاتالوگ و سفارش از طريق پست از ديگر عوامل پيشرفت تبليغات بود.

·        اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم:

در فاصله بين سال های 1890 تا دهه 1920، تغييرات زيادی در صنعت تبليغات بازرگانی اتفاق افتاد که آثار اجتماعی نگران کننده ای را به دنبال داشت. تا قبل از 1890، توجه مؤسسات تبليغی تنها معطوف به بازار فروش کالا، يافتن رسانه های مناسب و کوشش در متقاعد کردن صاحبان مشاغلی بود که بايد برايشان تبليغ می کردند. بعد از سال 1890 دامنه خلاقيت و نيز نقش مشاغل در تبليغات افزايش يافت. تبليغات بازرگانی با به کار بردن شگردهای مختلف هنری و با استفاده از قلم های مختلف حروف و صفحه آرايی های متفاوت، تبديل به راهی چند سويه برای اقناع شد و از زيبايی شناسی برای جلب توجه به توليدات و جا انداختن پيام در ذهن و حافظه مخاطب استفاده می کرد. به وجود آمدن علامت ها و مشخصه های تجاری نيز باعث افزايش و تثبيت همانندی های مشترک شد.

گسترش صنعت تبليغات در داخل آمريکا، بر کل جامعه تاثير گذاشته بود. با کاربرد روزافزون خط مونتاژ توليد در صنايع مصرفی و نياز به ايجاد بازارهای رقابتی ملی، بهره گيری از تبليغات اهميت دوچندان يافت. تبليغات نوين در روزنامه ها، مجلات، پوسترها و بروشورهای تبليغاتی رنگارنگ در همه جا به چشم می خورد.

·        توسعه نقش اجتماعی تبليغات در اوایل قرن بیستم:

در بين سال های 1900 تا جنگ جهانی اول (1914)، همزمان با پيدايش تخصص های ديگر در دنيای تجارت، تبليغات بازرگانی نيز به تدريج حرفه ای می شد. متخصصان علم مديريت و همچنين روان شناسان صنعتی سعی داشتند تا از طريق عادت دادن کارگران جديد صنعتی به نظم کار متراکم صنعتی به افزايش توليد کمک کنند. اين حرکت به طور آشکار بر مهندسی اجتماعی در تبليغات بازرگانی نيز تاثير گذارد. در دهه 1920، صنعت تبليغات آمريکايی، دانشمندان اجتماعی و روان شناسان را برای رسيدن به يک روش کامل در « ادارة افکار و رفتار» به کار گرفت.. تلاش آنان معطوف بر اين بود که غرايز عام بشری را بشناسند تا از اين رهگذر تقاضاهای واقعی و قابل پيش بينی مصرف کنندگان را بهتر درک کنند. به عقيده آنان، تبليغات بازرگانی، ميل به داشتن چيزهای بهتر را ايجاد می کرد.

يکی ديگر از تغييرات سرنوشت ساز، آغاز پخش راديو در دهه 1920 بود. پيش از اين تنها افراد با سواد می توانستند از متن پيام های تبليغاتی استفاده کنند ولی با پيدايش راديو استفاده از اين پيام ها عموميت يافت.

در آغاز شروع به کار راديو، برای استفاده از آن به عنوان رسانه تبليغاتی، فکری نشده بود. اما پس از مدتی کوتاه، ايستگاه های راديويی در آمريکا، اقدام به فروختن وقت برای تبليغات کردند. به موازات عموميت يافتن استفاده از راديو، برخی ها از اين که مهمان ناخواندة تاجرپيشه ای به خانه شان آمده اظهار تاسف می کردند. در انگلستان و کشورهای ديگر، ابتدا راديوی غيرتجارتی تاسيس شد، اما در آمريکا برنامه های تجاری راديو و بعدها تلويزيون عادی شد و هر دوی اين رسانه ها، مجرای اصلی تبليغات در آمريکا شدند.

·        رکود جهانی دهه 1930 و افول تبلیغات به مفهوم مصرف گرایی:

به دنبال سقوط بورس سهام و ارز در 1929 و در دوران رکود جهانی دهه 1930، تبليغات بازرگانی به عنوان يک شغل رو به افول گذارد اما به عنوان يک پديده اجتماعی همچنان پايدار ماند. با کاسته شدن از بازارهای مصرف، تبليغات بازرگانی مشتاقانه به روش های رقابتی روی آوردند. سکس و برهنگی درونماية تبليغات بسياری از کشورها شد. برای مقابله با رکود اقتصادی، برخی از تبليغگران با اتخاذ تصويری آينده نگرانه از محصولات، به شکل های جديد هنری رو کردند. در کنار تلاش برای بقای تجاری فروش، روش تحت فشار گذاشتن مشتری (Hard – sell Method)  نيز متداول شد.

·        اواسط قرن بیستم (تاثير جنگ جهانی دوم):

جنگ جهانی دوم تا حد زيادی اقتصاد آمريکا را از رکود نجات داد. ماشين مولد ثروت بار ديگر به کار افتاد و توليد برای جنگ، به طور قابل ملاحظه ای باعث نياز به بسياری از کالاهای مصرفی شد. با به کار بردن روش های تبليغات نهادی که در دهه 1920 متداول شد، برخی آگهی ها مخاطبان را به مشارکت گروهی در جنگ فرا می خواندند. بسياری از آگهی ها نيز کالاهای مصرفی بعد از جنگ را به نمايش می گذاشتند.

همان طور که انتظار می رفت دوران پس از جنگ، دوره شکوفايی اقتصاد آمريکا بود. صنايع مصرفی، که تودة عظيم مهاجران حومه نشين را تغذيه می کرد، به طور روزافزون خدمات تبليغاتی را برای به فروش رساندن توليدات به کار گرفت.

جنگ، اشتياق به پژوهش در باره تبليغات سياسی را برانگيخت. در پايان جنگ، پژوهش با هدف تاثير بر افکار عمومی، در محافل دانشگاهی، تجاری و دولتی حقانيت تازه ای پيدا کرده بود.  «ايجاد ترغيب» به فعاليتی ضروری در دموکراسی تبديل شد و با ذکر اين نکته که «رسانه ها راه انتخاب را در برابر اذهان مردم می گشايند»، حتی حقی را تحت عنوان «حق ترغيب» (Right of Persuasion)  به « حقوق بشر» افزود. 

از دهه 1950،  با بهره گرفتن از اين انديشه ها، بنگاه های تبليغاتی رشد شگرفی يافتند به طوری که همراه با صادرات پرحجم کالاهای مصرفی و فرهنگ مصرفی، مشخصة قدرت آمريکا در سال های پس از جنگ شدند.

·        نیمه دوم قرن بیستم (1950 به بعد)

در دهه 1950، ظهور تلويزيون در سطح بين المللی بيشترين تاثير را بر تبليغات بازرگانی بر جای گذاشت. تبليغات نيز به نوبة خود بر گسترش تلويزيون اثر گذارد. تلويزيون که رسانه ای تبليغی بود و صدا را همراه با تصوير پخش می کرد، در تکامل تبليغات بازرگانی، نقشی مهم داشت.

از آن جا که تلويزيون در آمريکا رسانه ای «زنده به تبليغات» بود، برنامه ريزی و تبليغات تلويزيونی بايد همدوش با هم دهه های آتی را سپری می کردند تا ارزش های مادی و معنوی زندگی مصرف کنندگان را تعيين کنند. در جوامع صنعتی تبليغات راهی شد برای اراية انبوه اطلاعات در بارة هر چيز که در تصور می گنجيد.

بيشتر کانال های تلويزيونی ماهواره ای، با سرمايه گذاری شرکت های تبليغاتی راه اندازی شدند و در تلاش روزافزون برای يافتن مشتری و عرضه کالاهای صنعتی. با گسترش شبکه های ماهواره ای جهان گستر، ايده «آگهی جهانی» را به واقعيت مبدل ساختند.

هم چنان که صنعت تبليغات آمريکا بين المللی می شد، بازار مؤسسات تبليغاتی ژاپنی و اروپايی نيز به همان صورت رونق می يافت و تنها جهان سوم به صورت مصرف کنندة منفعل توليدات غربی و ارزش های حاکم بر جامعه غرب درآمده و به سمت از خود بيگانگی پيش می رود. بديهی است افزايش تبليغات بازرگانی موجب رشد مصرف زدگی شده و اين فرايند منجر به منسوخ شدن ارزش های حاکم بر جهان سوم خواهد شد.

·        تاثیر پدیده های نوین بر تبلیغات تجاری (تحولات اواخر قرن بیستم به بعد):

1 – انفجار انتخاب: تنوع محصولات و وسعت گزينه ها در کالاها و خدمات باعث گستردگی حوزة انتخاب خريداران شده است. بنابر تحقيقات انجام شده، بعضا تا 40 هزار قلم کالا در سوپر مارکت های کشورهای غربی وجود دارد اما يک خانواده به طور متوسط 80 تا 85 درصد از نيازهای خود را فقط از بين 150 قلم کالا تأمين می کند. تنوع و وسعت گزينه ها، يا انفجار انتخاب، باعث شده است تا تبليغات بازرگانی بتواند به عنوان يک وسيله آگاه کننده، تسهيل کننده و تسريع کننده، قابليت انتخاب خريداران را بالا ببرد. 

2 – قانون تقسيم بندی: از دهه 1970 ميلادی تا کنون دنيا به اقتصاد، تجارت، توليد، بازاريابی و تبليغات تفکيکی و ويژه گرايش يافته است. اين پديده باعث شده تا کارگزاران تبليغات، بيش از گذشته، به شناخت مشتريان و رفتار و معيارهای خريد آنان توجه کنند.

3 – صنعت انتخاب: انفجار انتخاب و قانون تقسيم بندی، باعث بروز مسايل و مشکلاتی تازه در تبليغات بازرگانی شده اند. در نتيجه برای حل مشکل انتخاب، صنايع و کسب و کارهای جديدی مطرح شده اند که به تصميم گيری و راهنمايی خريداران و تسهيل و تسريع انتخاب کمک می کنند. يکی از آن ها، «دات کام» در اينترنت و تبليغات اينترنتی است که کمک می کند تا مردم هر چه را که می خواهند، بتوانند از ميان انواع منابع بيابند.

4 – جهانی شدن بازارها و اقتصاد بدون مرز : برای اقتصاد و تجارت بدون مرز لازم است تا بازار جهانی و ابزارهای آن و از جمله تبليغات بازرگانی را برای انواع خريداران در نقاط مختلف دنيا مورد مطالعه قرار دهد. دنيای امروز شاهد تبليغات جهانی و جهانی شدن تبليغات است. لازمه اين گونه تبليغات، آشنايی با کشورها و ملل مختلف، فرهنگ ها، ساختارها، قوانين و کدهای اخلاقی و رفتاری است. آماده شدن برای تبليغات فراملی و خريد و فروش خدمات تبليغاتی در نقاط مختلف دنيا، می طلبد که تبليغات بازرگانی کشورها از شکل تبليغات سنتی و تجربی به سوی تبليغات علمی و حرفه ای جهت گيری شود.

5 – تحولات فن آورانه: تحول در سيستم های ارتباطات و اطلاعات، فرصت ها و تهديدهای تازه ای را برای سازمان های تبليغاتی و اقتصادی کشورها فراهم کرده است. يکی از اين تهديدها، کوتاه شدن چرخة عمر انواع کالاها و خدمات است. تبليغات بازرگانی در شرايطی که مراحل گوناگون چرخه عمر کالا به سرعت طی می شود، نياز به خلاقيت و نوآوری دارد تا بتواند سريع تر و مؤثرتر به اهداف خود دست يابد. تحولات ساختاری، ابزاری و رفتاری در تبليغات بازرگانی کشورها و واکنش سريع به پديده ها، از جمله مواردی هستند که مورد توجه جدی کليه گروه های ذينفع در تبليغات آينده قرار گرفته است.

·        ب- تاریخچه تبليغات بازرگانی در ايران

در این رابطه تاریخچه تبلیغات را می توان به دوران ایران باستان و قبل از اسلام و نیز دوران ایران بعد از اسلام تقسیم بندی کرد. البته رشد تبلیغات تجاری به مفهوم امروزی و با ظهور صنعت چاپ و رشد مطبوعات در ایران بیشتر از دوره قاجار مطرح می شود اما شیوه های تبلیغات سنتی که حتی هنوز هم در هزاره سوم قابل مشاهده است، بیانگر قدمت تبلیغات بازرگانی در گذشته های دور است.

·        تقسیم بندی دوره های سنتی تاریخچه تبلیغات تجاری در ایران (قبل از وسایل ارتباطی جدید):

شيوه های سنتی و قديمی تبليغ فروش کالا در ایران عبارتند از:

1-بافت و معماری بازار: از گذشته های دور، بافت و معماری بازار در ايران، تداعی کننده نوعی تبليغات برای فروش کالاهای تجاری بوده است. از ويژگی های بازار در ايران می توان به سرپوشيده بودن بازارها، امکان ورود به آن جا از خيابان های مختلف، مطابقت داشتن با آب و هوای کويری ايران، وجود مراکز تجمع مانند چهارسوق ها، راسته ها و تيمچه ها، تجمع هر صنف در بخشی از بازار، عرضه اجناس در بيرون از مغازه، بوی ادويه و صدای پتک (به عنوان نوعی تبليغ)، و وجود قهوه خانه ها، کافه ها و جارچی ها در بازار  اشاره کرد.

2-استفاده از نمادهای خاص برای معرفی حرفه و کالا

3- بازارهای هفتگی: در بازارهای هفتگی، که هنوز هم در برخی از شهرهای کشور دايرند، هر کس کالايی دارد عرضه می کند. بازارهای سنتی هيئت مديره داشتند و مسابقات و عوامل نمايشی، مردم را جذب بازار می کرد.

4- جارچی و فروشندگان سيار : معمولا يک نفر جارچی با فروشندگان سيار، که در مناطق مختلف انواع مايحتاج روستائيان را توزيع می کردند، همراه می شد.

·        تقسیم بندی دوره های نوین تاریخ تبلیغات تجاری در ایران (پس از ورود وسايل ارتباطی جدید):

تحولاتی که در روند تبليغات بازرگانی در ايران پس از ورود وسايل ارتباط جمعی اتفاق افتاد، می توان به شش مرحله تقسيم کرد:

مرحله اول – آغاز چاپ اعلان های تبليغاتی: در ششمين شماره از روزنامه وقايع اتفاقيه در سال 1851 ميلادی، برای اولين بار آگهی مطبوعاتی در ايران به چاپ رسيد.

مرحله دوم – چاپ آگهی های تبليغاتی به شيوة امروزی و تاسيس اولين آژانس های تبليغاتی در ايران.

مرحله سوم – ورود يک سری کالاهای جديد به بازار (پودر لباسشويی فاب، کلينکس، پپسی کولا)، تبليغ انواع داروهای تقويتی، مسکن و ترک اعتياد، چاپ پوسترهای تبليغاتی رنگی، تابلوهای نئون، بروشورها و کاتالوگ های رنگی وارداتی، انجام اولين تحقيقات بازاريابی، ورود آگهی به راديو ايران (از 1956)، اولين آگهی انتظاری (بتون آرمه)، ورود آمريکا به بازار ايران تحت تاثير اصل 4 ترومن و درگيری ايران و انگليس بر سر ملی شدن صنعت نفت،  قرار گرفتن کالاهای آمريکايی در صدر  آگهی های مطبوعاتی کالاهای خارجی در اواخر اين دوره.

مرحله چهارم – از ورود آگهی به تلويزيون ايران تا وقوع انقلاب اسلامی: در سال 1337 ه . ش نخستين فرستنده تلويزيونی در ايران از سوی بخش خصوصی، (توسط شخصی به نام ثابت پاسال)، تاسيس شد که منبع تامين هزينه های آن، درآمد حاصل از آگهی تجاری بود. رشد صنايع مونتاژ، رشد قيمت نفت و افزايش واردات کالاهای مصرفی، تاسيس آژانس های جديد تبليغاتی، تاسيس تلويزيون دولتی ، ورود تلويزيون رنگی، تاسيس سينماهای جديد و متعدد، انتشار مجلات سرگرم کننده متنوع با چاپ جديد و تقويت ارزش های تجددخواهی در کشور، توليد فيلم های تبليغاتی ايرانی، اوج آگهی های انتظاری، ورود جايزه به آگهی های بازرگانی، رشد آگهی های موزيکال ايرانی، استفاده افراطی از نمادهای مبتذل و سکس، و ورود درس تبليغات بازرگانی به برخی از دانشکده های کشور از مهمترين تحولات اين دوره هستند.

مرحله پنجم – از پيروزی انقلاب تا پايان جنگ تحميلی عراق عليه ايران: در اين دوره تبليغات بازرگانی کاهش چشمگير داشت که دلايل آن عبارت بودند از: منفی تلقی شدن ارزش هايی مانند غربزدگی، مصرف گرايی، تجدد، تفاوت طبقاتی، سرمايه داری و ...( که مفاهيم مرتبط با تبليغات بازرگانی هستند)، اعلام ملی شدن بيشتر صنايع مونتاژ و مادر و تغيير مديريت و مالکيت اين شرکت ها، تحريم اقتصادی، ضعف مديريت صنايع ملی شده و افزايش سريع جمعيت و در نتيجه کاهش توليد و افزايش تقاضا، عدم زمينه انتشار مجلات هفتگی عامه پسند با سبک قبلی، آتش سوزی در سينماها و لذا کاهش محيط انتشار آگهی، تغييرات در ايدئولوژی حاکم، عدم توانايی تلويزيون در انطباق سريع با اين تحولات و کاهش حجم ساعات پخش تلويزيون، حمله عراق، تشديد تحريم های اقتصادی و برقراری سيستم کوپنی، انتقال سيستم توزيع کالاها به مراکز دولتی و از بين رفتن تنوع مارک های مختلف و فقدان رقابت، ممنوعيت ورود کالاهای خارجی. در اين دوره، بيشتر آگهی ها در مطبوعات منتشر می شدند.

مرحله ششم – از خاتمه جنگ تحميلی تا کنون: با تغيير نظام اقتصادی به يک اقتصاد باز مبتنی بر رقابت و انتقال واردات بازرگانی از مراکز تهيه و توليد دولتی به بخش خصوصی و مجوز ورود کالاهای خارجی، سهم آگهی های بازرگانی در مطبوعات افزايش يافت، پخش آگهی در تلويزيون مجددا آغاز شد و تبليغات در سطح خيابان ها و ديوارها، بدنه اتوبوس ها  و سينماها توسعه يافت.

Ø     برابر اعلام اداره کل تبليغات کشور، در سال 1373 سهم رسانه های ايران در تبليغات بازرگانی بدين ترتيب بوده است: حوزه رسانه های پخشی، (شامل صدا وسيما و سينماها) تقريبا حدود 50 تا 55 درصد، حوزه رسانه های چاپی (شامل مطبوعات، مجلات، ماهنامه ها، آگهی نامه ها و رسانه هايی همانند پوستر، بروشور و غيره) بين 30 تا 35 درصد، و حدود 10 درصد از سهم تبليغات تجاری و بازرگانی نيز به تبليغات محيطی (مانند تابلوها، بيلبوردها، ديوار نويس ها، بدنه اتوبوس ها، سايبان توقفگاه ها و ...) اختصاص دارد.


 

Ø    فرايند طراحی برنامه های مؤثر تبليغات بازرگانی

 

·        پنج تصمیم اساسی در تبلیغات (5M):

طراحي برنامه های تبليغاتی، با شناسايي بازار، هدف و انگيزه هاي خريداران شروع مي شود. سپس پنج تصميم اساسي معروف به (5M) به شرح زير اتخاذ مي گردد:

1-                اهداف تبليغات چيست؟  Mission

2-                چقدر هزينه صرف مي شود؟ Money

3-                چه پيامي بايد ارسال شود؟ Message

4-                چه رسانه اي بايد مورد استفاده قرار گيرد؟ Media

5-                نتايج چگونه ارزيابي مي شوند؟ Measurement

 

Ø  اهداف تبلیغات:

در تهيه برنامه تبليغاتي، قدم اول، تعيين اهداف تبليغات است. اين گونه تصميمات، غالباً تحت تأثيرتصميمات قبلي درباره بازار هدف، تعيين جايگاه در بازار و تركيب عناصر بازاريابي قرار مي گيرند. خط مشي تعيين جايگاه در بازار و تركيب عناصر بازاريابي، تعيين كننده وظيفه اي است كه اجراي آن در كل برنامه بازاريابي برعهده تبليغات خواهد بود.

اهداف تبليغاتي را مي توان براساس سه هدف اصلی دسته بندي كرد: اطلاع دادن، متقاعد كردن يا يادآوري كردن.

1-    تبليغات آگاه كننده (اطلاع دادن: براي معرفي و يا  ايجاد يك تقاضاي اوليه مورد استفاده قرار
مي گيرد.

2-    تبليغات متقاعد كننده: زماني كه رقابت تشديد مي شود و هدف شركت، ايجاد تقاضاي انتخابي (در مقايسه با رقبا) است، مورد استفاده قرار مي گيرد. در مواردي، تبليغات متقاعد كننده به تبليغات مقايسه اي تبديل مي شود. در اين گونه تبليغات يك مارك تجاري به طور مستقيم يا غيرمستقيم با يك مارك يا مارك هاي تجاري ديگر مقايسه مي شود. تبليغات مقايسه اي براي كالاهايي نظير انواع نوشيدني، كامپيوتر، خميردندان، اتومبيل و مسكن مورد استفاده قرار مي گيرد.

3-    تبليغات يادآوري كننده: براي تبليغ كالاهاي بالغ (در مرحله بلوغ از سيكل عمر كالا) بسيار مورد استفاده قرار مي گيرند، زيرا اين نوع تبليغات، كالا را هميشه در ذهن و خاطر مصرف كنندگان نگاه مي دارد. اين شكل تبليغات، که تبليغات تقويت كننده هم ناميده می شود، براي حفظ خريداران جاري كه كالا را انتخاب كرده اند، صورت می گيرد.

 

Ø  پيام تبليغ

گام اول برای تهيه پيام آگهی، جمع آوری اطلاعات لازم است. اين اطلاعات شامل موارد زير می شود:

1- اطلاعات مربوط به جنس مورد آگهی شامل:

1)چه لوازم و مواد و عواملی در جنس به کار رفته است؟

2) جنس به چه خوبی ساخته شده است؟

3) چه استفاده ای دارد؟

4) چگونه با محصول رقبا مقايسه می شود؟

5) وسيله شناسايی جنس در فروشگاه چيست؟

6) قيمت جنس چه قدر است؟

2- اطلاعات مربوط به خريداران احتمالی شامل:

1) مصرف کنندگان جنس آيا مردان هستند يا زنان يا هر دو ؟

2) چه سنينی بيشتر مصرف می کنند؟

3) درآمد مصرف کننده جنس در چه حدود است؟

4) چه کسانی در تصميم به خريد نفوذ دارند؟

5) آيا مصرف کنندگان جنس از گروه مذهبی يا مليت يا نژاد خاصی هستند؟

6) افراد مورد نظر در کجا سکونت دارند؟

گام دوم، تحليل اطلاعات است. تبليغ گر بايد ببيند در بين اطلاعات جمع آوری شده، چه نکات مهم و موثری برای استفاده در آگهی و فروش جنس می تواند مورد استفاده قرار گيرد. چه  مزايا و چه فوايدی موجب رضايت مصرف کننده قرار خواهد گرفت و می تواند در جلب نظر او موثر واقع شود. بدين منظور تبليغ گر بايد بين دو مفهوم «نکته فروش» و « مزايای جنس» تفاوت قائل شود.

نکته فروش يک جنس عبارت است از تشريح خود جنس و وظايفی که انجام می دهد، به طور مثال چه طور ساخته شده است و اندازه و مختصات ديگر جنس که می تواند به جلب رضايت خريدار کمک کند، چيست؟

در مقابل، فايده و مزيت عبارت است از رضايتی که خريدار آن جنس به دست می آورد.

نکته فروش هميشه در خود جنس موجود است اعم از اين که کسی آن را بخرد و يا نخرد. در صورتی که مزيت وجود ندارد مگر اين که کسی آن را بخرد. بنابراين مزيت يا مزايا شامل عوامل موجود در جنس از نظر خريدار است در حالی که نکته يا نکات فروش، موارد موجود در جنس از نظر توليد کننده جنس است.

وظيفه مهم تهيه کننده آگهی، انتقال نکات فروش به مزايايی است که برای خريدار دارد و آگهی دهنده هميشه بايد در موقع تهيه آگهی، خودش را به جای خريدار بگذارد و متوجه باشد که آگهی را  از درون چشم خريدار که جنس را می خرد تهيه نمايد، نه از نظر توليد کننده جنس که می خواهد جنس خود را به فروش رساند.

گام سوم، نوشتن داستان اوليه تبليغ يا تيزر تبليغاتی است. اين کار نيازمند خلاقيت است.  ذهن خلاق
می تواند تيزر جذاب بنويسد، در غير اين صورت تيزر يا تقليدی است يا جذابيت لازم را ندارد و توجه بيننده را به خود جلب نمی کند.

گام چهارم، تعيين منبع پيام است. منبع پيام به طرفی اطلاق می شود که پيام را برای طرف ديگر می فرستد. تاثير پيام بر مخاطبان به نحوه قضاوت آنان در باره فرستنده پيام بستگی دارد. هنگامی که ما برای معرفی کالای خود تبليغ می کنيم، مطالبی که از زبان گوينده خارج می شود، در صورتی اثربخش است که مخاطبان، منبع مورد نظر را واجد شرايط لازم بدانند.

 

 

مهم ترين ويژگی هايی منبع پيام که باعث می شود پيام او اثرگذار باشد عبارتند از:

1 – اعتبار منبع (Source Credibility)

2 – جذابيت فيزيکی و ظاهری (Source Attractiveness)

3 – مورد علاقه مخاطب بودن (Source Likability)

معتبر بودن منبع با توجه به ابعاد زير مشخص می شود:

 1 – خبرگی و تخصص منبع (Source Expertise)

2 – معتمد بودن منبع (Source Trustworthiness)

هر چه تخصص منبع بيشتر باشد و بيشتر مورد اعتماد مخاطب باشد در نظر مخاطب معتبرتر است. منظور از تخصص منبع، ميزان دانش منبع در مورد موضوعی است که او قصد ايجاد ارتباط در باره آن را دارد.

گام پنجم، تصميم گيری در باره محتوا  و ساخت پيام تبليغاتی است. يعنی اين که واژه ها و تصاوير بايد موجب برقراری ارتباط در مورد چه چيزی شوند؟

·        الگوی AIDA در تبلیغات بازرگانی:

پژوهش هايی که در حوزه رفتارشناسی صورت گرفته، ابزار موثری در تنظيم و ساخت پيام های تبليغاتی فراهم می آورند. الگوی AIDA يکی از الگوهايی است که برای برنامه ريزی پيام تبليغاتی مورد استفاده قرار گيرد. اين الگو برای برنامه ريزی پيام تبليغاتی، شيوه ای چهار منظوره را پيشنهاد    می کند که عبارتند از: جلب توجه، ايجاد علاقه، تحريک تمايل، و سوق دادن برای اقدام به خريد.

1- جلب توجه افراد: (getting Attention) اولين وظيفه پيام تبليغاتی، جلب توجه افراد است. برای جلب توجه افراد راه های زيادی وجود دارند. درج عنوان بزرگ، مطالب جنجال برانگيز يا شوک آور، تصاويری از افراد خوش سيما نظير بچه ها، جلوه های ويژه مثل هر چيزی که چشمگير و جذاب بوده و متفاوت به نظر برسد، می تواند راه هايی برای جلب توجه افراد به پيام تبليغاتی ما باشد.

2 - ايجاد علاقه در افراد: (creating Interest) آهنگ و زبان تبليغ بايد با تجربه ها و نگرش های مشتريان هدف، تناسب داشته باشد. تبليغ علاوه بر اين که بايد به زبان مشتری هدف صحبت کند، طرح بندی و محتوای آن نيز بايد از نظر مشتری صحيح و قابل قبول باشد. تصاوير و مطالب بايد به نحوی ترتيب يافته و آرايش داده شود که چشم بيننده را به آرامی در تمامی تبليغ – از صدر تا ذيل- هدايت کند.

3 - تحريک ميل افراد: (arousing Desire) تبليغ کننده بايد با مشتری ارتباط برقرار کند. برای اين کار، بايد بداند که مشتريان هدف چگونه فکر می کنند. سپس پيام تبليغاتی بايد بتواند مشتری را متقاعد کند که کالايی را که قصد معرفی و عرضه آن را دارد، می تواند نيازهای مشتری را برآورده سازد. تبليغ بايد بر روی يک پيشنهاد منحصر به فرد فروش تمرکز کند که هدف آن يک نياز مهم ارضا نشده باشد.  تبليغ بايد در نحوه بيان واژه ها و عبارت ها، دارای هدف باشد. واژه هايی که عرضه می شوند بايد مشتريان را کمک کند تا تمايلاتشان برای خريد کالای مورد نظر، در نظرشان منطقی جلوه کند.

4 - سوق دادن افراد برای اقدام به خريد: (obtaining Action) برای اين منظور، پيام تبليغاتی بايد تاکيد فراوانی بر روی نيازهای ملموس و محسوس مشتری داشته باشد.  لذا تبليغ کنندگان بايد پژوهش های عميق و دقيقی را برای شناخت نگرش های مشتريان در بازار هدف انجام دهند تا اطلاعات لازم در باره «نيازهای محسوس ارضا نشده مشتريان» ونيز  اطلاعاتی را که او برای «توجيه و تاييد تصميم خود» نياز دارد، جمع آوری کنند. بسياری از مشتريان پس از اقدام به خريد بيشتر به تبليغات آن کالا توجه می کنند تا قبل از خريد. بنابراين تبليغ بايد بتواند به آنان اطمينان خاطر بدهد که تصميم شان صحيح بوده است. همچنين، محتوای تبليغ بايد بتواند واژه هايی را ارايه کند که افراد هنگام صحبت کردن با ديگران در باره آن کالا، از آن واژه ها استفاده کنند.

·        تبلیغات و هنر

همان گونه که قبلا ذکر شد، از آنجا که تبلیغات، موضوعی بین رشته ای است یعنی با رشته های مختلفی سروکار دارد، طراحی یک پیام تبلیغاتی نیز نیازمند آشنایی با رشته های مختلف و مرتبط با تبلیغات است. در این میان هنر و رشته های زیرمجموعه آن در تبلیغات از اهمیت بسزایی برخوردارند و برای طراحی یک پیام تبلیغاتی موثر آگاهی از عناصر هنرهای بصری و فنون و کیفیات مختلف هنرها بسیار اساسی است.

در واقع شناخت هنر، و به طور خاص هنرهایی مانند گرافیک، ادبیات شامل شعر و نثر، موسیقی، رنگ شناسی، عکاسی و شناخت تصویر، سینما و فیلم و سایر هنرهای زیبا و کاربردی و نقش آنها در تبلیغات، کمک موثری به ساخت و فهم تاثیر یک پیام تبلیغاتی بر مخاطب می نماید.

·        عناصر موجود در پیام تبلیغاتی:

بر این اساس، مهم ترین عناصر موجود در طراحی پیام تبلیغاتی عبارتند از:

1- موسيقی:

موسيقی و ترانه در تبليغ اگر آگاهانه به کار گرفته شود، می تواند موثر و جذاب باشد. موسيقی بايد در خدمت ساير اجزای تبليغ باشد و به درک بهتر تبليغ و ايجاد ارتباط کاملتر با مخاطب کمک کند. حضور موسيقی در تيزرها، يا به عنوان زمينه کلام و تصاوير است يا به صورت موزون با کلام همراه  می شود. موسيقی به عنوان زمينه، هميشه يک راه حل قطعی است. موسيقی می تواند به عنوان يک نشانه شنيداری و يا به عنوان يکی از عناصری که به پويايی تيزر کمک می کند به کار رود، به شرطی که حضوری فراتر و غالب تر از ساير عناصر نداشته باشد. موسيقی ساخته شده بر روی تبليغات، بايد با فضای فرهنگی يک جامعه و استعدادها و سلايق شنيداری يک جامعه همخوانی داشته باشد. همچنين بايد با سن مخاطب نيز سنخيت داشته باشد.

 2- رنگ :

رنگ به عنوان يکی از اجزای تبليغ، بر اثربخشی پيام می افزايد. هر کدام از رنگ ها، از نظر روانشناسی ايجاد کننده ادراک خاصی در مصرف کننده و مخاطب هستند. هر يک از  رنگ ها، نه تنها انتقال دهنده مفاهيمی به ذهن هستند، بلکه هنگامی که در کنار رنگ های مختلف ديگر در تبليغ قرار می گيرند، مفاهيم جديدي را به خود می پذيرند. بنابراين مدير تبليغات بايد از جنبه های روانی و ادراکی رنگ ها آگاه باشد. اگر زمينه تصوير و رنگ متن نوشته شده به يکديگر نزديک باشد، وضوح کلمات کاهش می يابد و انتقال پيام آگهی به درستی صورت نمی گيرد.

رنگ از نظر حسی بر روی روح و روان افراد تاثيرگذار است. رنگ قرمز، رنگی گرم، احساس برانگيز و روح بخش است. رنگ آبی آرام بخش است و فضايی دوستانه فراهم می آورد.

ارتباط بسيار نزديکی بين علايق افراد به رنگ ها و انتخاب کالا وجود دارد. رنگ در فرهنگ های مختلف، ادراکات مختلفی را در اذهان مخاطبان به وجود می آورد. در چين و ژاپن افراد رنگ زرشکی را با کالاهای گران قيمت مرتبط می دانند و خاکستری را با کالاهای ارزان قيمت ارتباط می دهند. برعکس در ايالات متحده افراد رنگ زرشکی را با کالاهای ارزان قيمت و رنگ خاکستری را با کالاهای گران قيمت مرتبط می دانند.

3-شعار تبليغاتی: (Slogan)

شعار تبليغاتی به عنوان يکی از عناصر تشکيل دهنده آگهی، نقش مهمی در برقرار کردن يا تداوم بخشيدن به رابطه مخاطب با آگهی دارد.  اين شعار ممکن است يک عبارت موزون و آهنگين، يک پرسش ساده و يا حتی فقط يک کلمه يا نام باشد. شعار تبليغاتی جنبه ها و ويژگی هايی از کالا را در قالب چند واژه خلاصه می کند و پيامی را به وجود می آورد که به راحتی بتوان به خاطر آورد. شعارهای تبليغاتی به دو دسته تقسيم می شوند: «شعارهای نهادی»  (Institutional Slogans) و «شعارهای کالا» (Product Slogans)  يا (Hard-Sell Slogans) .

شعارهای نهادی (موسسه ای): به شعارهايی اطلاق می شود که برای کسب وجهه برای سازمان و ايجاد تصويری مثبت و معتبر ساخته می شود. بسياری از شرکت ها با اتکا بر اين تصوير مثبت و برای ارتقا کالاها و خدمات خود تاکيد فراوانی دارند که شعارشان در همه تبليغاتشان و همه سر برگ های شرکت شان وجود داشته باشد. 

شعارهای کالا: اين شعارهای تبليغاتی که تحت عنوان کپسول های تبليغاتی نيز ناميده می شوند، با مبارزات تبليغاتی تغيير می کنند. اين شعارها، جنبه های مثبت و خاص کالا يا خدماتی را که قرار است تبليغ شود به تصوير می کشد و ادعاهايی که بيان می کند بسيار رقابتی است.

شعارهای تبليغاتی در مقياس بسيار وسيعی برای تبليغ اجناس خواربارفروشی ها، داروها، لوازم آرايش و نوشيدنی ها به کار می رود. اين ها کالاهايی هستند که مرتبا خريداری شده و قيمت نسبتا پايينی دارند. اگر شعار تبليغاتی در يکی از اين فروشگاه ها به ذهن خريدار خطور کند، قطعا منظور اصلی شعار تبليغاتی تامين شده است. شعارهای تبليغاتی همچنين نام کالايی را که خريداران برای شرکت توليد کننده آن ارزش فراوانی قايل هستند را به ياد خريداران می اندازد.

·        ويژگی های شعار تبليغاتی خوب:

شعار ايده آل شعاری است که کوتاه و سليس بوده و افراد راحت بتوانند آن را به ياد آورند. رعايت نکته های زير در تنظيم شعار تبليغاتی مفيد به نظر می رسد:

1.   صراحت و روشنی: شعار تبليغاتی بايد صريح بوده و آشکارا مطلب را بازگو کند. ابهام ، به ارزش و رسايی شعار تبليغاتی لطمه می زند.

2.      توازن و سجع: رعايت توازن می تواند بر زيبايی شعار تبليغاتی بيفزايد و آن را در اذهان ماندگار کند.

3.   تناسب و سادگی و دوری از مبالغه: شعار تبليغاتی بايد متناسب با محصولات شرکت و وجهه شرکت و نيز ساده باشد. از غلو کردن بی مورد و مبالغه نامتناسب بايد پرهيز کرد. اگر نام کالا نيز در شعار تبليغاتی آمده باشد، مزيت و نقطه مثبت بسيار بالايی محسوب می شود. در شعار تبليغاتی، علاوه بر اين که زيبايی و وزين بودن مطرح است، در عين حال نبايد بسيار دور از واقع باشد.

 

4-   تصوير :

تبليغ گران به منظور جلب نظر، ترغيب و متقاعدسازي مخاطبان، از سه عنصر زبان كلامي،‌ زبان تصويري و زبان موسيقي استفاده مي كنند. در بين اين سه عنصر، «تصوير» جايگاه ويژه اي دارد. مخاطبان به هنگام مشاهده تصوير، با دنياي بيروني ارتباط تعاملي برقرار مي كنند. امروزه با استفاده از رايانه، به راحتي مي توان صحنه هاي بديع و عجيبي را به تصوير كشاند كه احتمال وقوع آن در دنياي واقعي غيرممكن است. اهداف تصاوير تبليغاتي عبارتند از:

1-    مجذوب كردن مخاطبان.

2-    ايجاد رفتاري كه انتظار مي رود در محل يا موقعيت ديگري به وقوع پيوندد.

3-    متقاعد سازي مخاطبان به كمك تعابير ذهني كه تصاوير ايجاد مي كنند.

تصاوير تبليغاتي سه نقش عمده را پي مي گيرند:

- اول اينكه با شبيه سازي و به تصوير كشيدن صورت و اندام انسان و يا هر چيز ديگري، به برانگيختن هيجانات دامن مي زنند.

- دوم اين كه از چيزي كه اتفاق افتاده يك مدرك تصويري ظاهراً مستند به دست مي دهند.

- سوم اين كه ميان محصول و تصاوير، يك نوع ارتباط ضمني و پنهان برقرار مي كنند.

اين سه كاركرد، از ويژگي هاي اساسي رسانه هاي تصويري هستند كه ماهيت و زيربناي تصاوير تبليغاتي را پي ريزي مي كنند.

طبقه بندي نشانه هاي تصويري: چارلز پيرس(Peirce) ، نشانه هاي تصويري را به سه دسته تقسيم مي كند:

1- شمايل ((Icon: مثل ماكت يا مدل كوچك يك ساختمان، از روي برخي شباهت هاي موجود ميان نشانه و موضوع آن، تشخيص داده مي شود. تصاوير و عكس اشياء و اشخاص نيز جزو نشانه هاي شمايلي (ايكونيك) هستند. در «شمايل»، كم و بيش رابطه اي ميان تصوير و اصل وجود دارد. يعني ميان صورت و مفهوم، شباهتي عيني و تقليدي وجود دارد.

2- نمايه (Index): يك نشانه، زماني نمايه به شمار مي رود كه توسط موضوع خود ايجاد شده باشد. به عبارت ديگر جاي پاي فيزيكي شيء است كه به وجود آن شيء اشاره دارد. مانند سوراخ گلوله كه نشان دهنده وقوع شليك گلوله است يا دود كه نشانه آتش است، جاي پا كه نشانه رونده است، و تب كه نشانه عفونت است.

3- نماد (Symbol): نمادها نه با موضوع خود شباهت دارند و نه معلول آن به شمار مي روند، بلكه امور اختياري و قراردادي هستند. مثل «كلمات» كه تنها بر قراردادهاي بشري و اجتماعي معنا پيدا مي كنند. مثال: انواع بوق زدن ها، حركات بدن و ارتباط غيركلامي و ...

پژوهش ها نشان مي دهند كه حتي يك انطباق ابتدايي ميان تصوير ديداري از يك واقعيت بيروني، حتي در حد طراحي ساده با خطوط، براي مغز كفايت مي كند تا بتواند به پردازشي از تفسير ديداري دنياي اطراف برسد. ميان حسن بينايي و برانگيختگي هاي هيجاني رابطه وجود دارد. بنابراين تبليغ كنندگان از راه تصوير مي توانند ما را برانگيزند كه نسبت به شي يا شخصيت يا موضوعي احساس تمايل، احترام، همدردي، يا حتي نفرت پيدا كنيم.

بخش زيادي از تأثيرات تصاوير تبليغاتي، كه در آنها از گويندگان ومدل هاي جذاب استفاده    مي شود، برگرفته از «ظرفيت هاي تصويري» است. دستكاري مردمك چشم، رنگ پوست يا طول ساق پاي مانكن ها به كمك رايانه، تصويري فريبنده و جذاب از آنان نشان مي دهد كه مخاطب آن را ناخودآگاه با نوع لباس يا آرايش آنان ارتباط مي دهد. برخي ديگر از فنون تصويري عبارتند از: به كارگيري نماي دور يا نزديك (كه فاصله تماشاگر را نسبت به صحنه رقم مي زند)، جهت گيري تصوير از روبرو، سه رخ و غيره، زاويه ديد، و نظرگاه و نقطه اي كه بيننده از آن ديدگاه صحنه را مشاهده مي كند.

تصاوير بزرگ از سوژه، حس «نزديك بودن» و «درگيري با موضوع» را به مخاطب القاء مي كنند. نگاه مستقيم به دوربين نشان دهنده توجه داشتن به مخاطب، ادب، روشن و عيان بودن موضوع است و اين كه چيزي براي پنهان كردن وجود ندارد.

در پس زمينه تصاوير تبليغاتي مربوط به كالاهاي زنانه، از طراحي هاي نرم و لطيف همراه با خطوط باريك و منحني آرامش بخش استفاده مي شود، در حالي كه در تبليغاتي كه متوجه مردان است، معمولاً از زواياي تند و لبه هاي تيز استفاده مي شود.

يكي از دلايل مهم براي كاربرد زياد تصوير در تبليغ، جهاني شدن حوزه پخش تبليغات تلويزيوني است كه در نتيجه بايد تبليغات به دور از قالب هاي زباني و كلامي و نوشتاري براي همه فرهنگ ها و مليت ها، همه فهم باشند. دليل ديگر آن كارايي رايانه و پيشرفت صنايع چاپ و تصويربرداري در آفرينش تصاوير جذاب و فريبنده است.

·        نتيجه گيری در تبليغ:

آيا ما بايد در پايان تبليغ نتيجه گيری کنيم و يا اين که فقط به ذکر نکته ها بپردازيم و نتيجه گيری را به مخاطب واگذار کنيم؟ نتايج بعضی از مطالعات نشان می دهند که اگر ما نتيجه گيری را به خود مخاطب واگذار کنيم، مخاطب نگرش قوی تر و مستحکم تری نسبت به کالای ما پيدا می کند، زيرا خود به اين نتيجه رسيده است. اما نتايج برخی مطالعات ديگر نشان می دهند که اگر نتيجه گيری انجام نشود و در واقع مبهم گذاشته شود، احتمال اين که نگرشی را که مبلغ علاقه مند بوده در مخاطب ايجاد شود، به وجود نيايد زياد است. در مجموع اگر موضوع تبليغ مبتلا به فرد باشد و او با آن درگير باشد، فرد توجه بيشتری به آن می کند و در خصوص آن استنتاج و تفکر می نمايد. اما اگر بحث، چندان مورد علاقه مخاطب نيست و يا با آن درگير نيست و يا برای دنبال کردن بحث انگيزه ندارد، بهتر است برای او نتيجه گيری کرد.

·        نيازهای اساسی مخاطبان:

برای تنظيم آگهی چاپی، علاوه بر مطالبی که پيش از اين آمد، تبليغ گر بايد از خود سوال کند که «اين محصول چه نفعی برای مردم دارد؟» برای يافتن پاسخ اين سوال، فهرست مهم و اساسی زير، تحت عنوان «ده نياز اساسی» مرور می شود:

1 – آيا خريدار را وامی دارد که احساس کند آدم مهمتری است؟

2– آيا خريدار را شادتر می کند؟

3– آيا خريدار را آسوده تر می کند؟

4– آيا خريدار احساس می کند مرفه تر است؟

5 – آيا کار را برای خريدار آسان تر می کند؟

6 – آيا امنيت بيشتری به خريدار می دهد؟

7 – آيا خريدار را جذاب تر يا بهتر جلوه می دهد؟

8 – آيا امتيازاتی به خريدار می دهد؟

9 – آيا ضامن سلامت خريدار خواهد بود؟

10 -  آيا خريدار فکر می کند که خريد ارزان انجام داده است؟

·        اصول ساخت آگهی چاپی:

 يک آگهی خوب ابتدا بايد توجه مخاطب را جلب و سپس او را به محصول علاقه مند سازد. سپس تمايل او را به پيگيری موضوع برای کسب اطلاعات بيشتر افزايش دهد و بالاخره باعث فروش کالای مورد نظر شود.

پنج اصل اساسی موثر در ساخت هر آگهی چاپی عبارتند از:

1 – طرح (يا عکس و شرح در صورت لزوم): طرح يک آگهی خوب می تواند عکس، نقاشی يا حروف چاپی باشد که به عنوان عناصر گرافيکی مورد استفاده واقع می شود. از طرح های ساده، به خصوص در آگهی های کوچک که جا و فضا ارزش بيشتری دارد، استفاده کنيد. شرح عکس را زير تصوير بگذاريد تا مخاطب بداند دنبال چيست. خواسته و تقاضای مخاطب را در طرح جای دهيد. قبل و بعد از عکس ها، از عناصر ديگری غير از کلمه و متن استفاده کنيد تا عکس و طرح، خود را بهتر نشان دهد. استفاده از تصوير محصول در آگهی، معمولا در فروش آن تاثير بيشتری دارد.  

2 – تيتر مناسب و مفيد: تيتر بايد توجه و علاقه خوانندگان را چون شکارچی، شکار کند. برای جلب توجه مخاطب، بايد او را در تيتر تحريک کنيد. خلاقيت به کار ببريد و حتی می توانيد در تيتر با او شوخی کنيد.از تيتر به عنوان هشدار و جلب توجه مخاطب استفاده کنيد.

3 – متن آگهی: در شرح و متن آگهی، بايد به نکات زير توجه داشت:

- معرفی و حمايت از ويژگی هايی که محصول مدعی دارا بودن آن هاست.

- مزايای مثبت محصول خود را به نمايش بگذاريد.

- مدارک و دلايلی برای ويژگی های محصول ارايه دهيد. اين مدارک و مستندات بايد متقاعد کننده و به ياد ماندنی باشد.

- اجازه دهيد مخاطبان بدانند که چرا به محصولی که برای آن تبليغ می کنيد نياز دارند.

4 – تحريک مخاطب به خريد: در اين مرحله يا به مخاطب پيشنهاد می شود که رفتاری خاص، در جهت هدف آگهی، از خود بروز دهد، يا خلاصه ای از ايده و فکر مورد قبول آگهی دهنده ارايه   می شود. برای تحريک مخاطب، معمولا انگيزه و محرکی ارايه می شود، مانند اعلام محدوديت زمانی، يا تعيين جايزه برای آن رفتار خاص، يا اعلام قيمت استثنايی برای آن مورد خاص. بعضی اوقات نيز يک کوپن برای سفارش پستی کالا ( دارای تاريخ مصرف معين) در کنار صفحه چاپ می شود. 

5 – مشخصات: شامل نام تجاری، نشانی، تلفن، ساعت کار، دستورالعمل های استفاده از کالا، و علامت تجاری موسسه.

 

·        طراحی آگهی:

توجه به اصول اساسی طراحی، که در ادامه آمده است، می تواند ما را به خلق آگهی های چشم نواز و جذاب رهنمون سازد:

1)  توازن : هنگامی که عناصر آگهی در جای خود و در ارتباط با مرکز ديد آگهی قرار گرفتند، بايد نسبت به برقراری توازن طرح اقدام شود. مرکز ديد معمولا اندکی به سمت چپ و قدری به سمت بالای مرکز رياضی يا هندسی طرح گرايش دارد. هنگامی که طرف های چپ و راست آگهی قرينه يکديگرباشد، توازن ظاهری (هندسی) برقرار شده است. توازن غير رسمی هنگامی است که عناصر آگهی نقش ديگری ايفا می کنند. به اين صورت که عناصر کوچک تر و سبک تر به منظور ايجاد توازن لازم با واحدهای بزرگ تر و سنگين تر از مرکز ديد آگهی دورتر می شود. برقراری توازن، کاری خسته کننده و بسيار پيچيده تر از آن است که به نظر می رسد و طرح های کاملا متوازن، ساکن و کسل کننده اند. آگهی های مربع شکل هم خسته کننده اند و بايد به جای آن، آگهی های مستطيل شکل انتخاب شوند. 

2)  نگارش ساده: از پر کردن آگهی با عناصر يا پيام هايی که فاقد کارايی هستند بايد پرهيز شود. کادرها و طرح های کوچک، معمولا آگهی را مغشوش جلوه می دهند.

3)  حرکت چشم: جهت حرکت چشم را برخی عناصر موجود در آگهی مثل طرح، حروف يا عکس، از سويی به سوی ديگر تغيير می دهد.

4)  عنصر غالب: برای چشم و نگاه مخاطب، هميشه بايد چيزی در نقش کانون يا نقطه مرکزی آگهی وجود داشته باشد تا به او بگويد که از کجا خواندن را بايد شروع کند. اين نقطه کانونی، همان عنصر غالب است که می تواند يک تيتر، طرح يا حتی ستون بزرگی از متن باشد.

5)  کادرها: شکل آگهی به وسيله کادری که تقريبا هميشه از خطوط سياه ساخته شده است، تعيين می شود. استفاده از کادرهای فانتزی و بيش از حد آرايش شده، ايده خوبی نيست. آن چه بايد مخاطب را به خود جلب کند، پيام آگهی است نه کادرهای آن. البته آگهی بدون کادر هم چيز خوبی نيست. خطوط کادر نبايد زياد از حد کلفت باشد. می توانيد با ايجاد کادرهايی در داخل کادر اصلی، ستون های متن، عنوان ها و طرح را – در صورت لزوم –  از يکديگر مجزا کنيد. فضای سفيدی که در اثر اين کار ايجاد می شود، آگهی را  امروزی تر می کند.

6)   طرح: از تصوير کالا (عکس يا طرح) در هر زمان ممکن استفاده کنيد. به کارگيری اين روش برای فروش بيشتر، تاييد شده است. تصوير مورد نظر شايد بزرگ ترين بخش آگهی يا مرکز ثقل آن باشد. تصوير بايد کيفيت خوبی داشته باشد. چنان چه عکس يا طرح گرافيکی نيز در دسترس نباشد، حروف می تواند به عنوان تصوير به کار گرفته شود. تنوع در اندازه حروف، يا به کارگيری انواع مختلف قلم و حالت های مختلف حروف، می تواند به زيبايی متن بيفزايد.

7)  تيترها: تيتر، يک عبارت سريعا تاثير گذار و کوتاه است که با حروف بزرگ در متن به کار می رود و از هفت کلمه يا کمتر تشکيل شده است. بهتر است به جای انتخاب اسم تجاری کالا برای تيتر، يک عبارت تاثير گذار طراحی شود. حتما لازم نيست که تيتر يک جمله کامل باشد، بعضی وقتها تنها يک کلمه کافی است تا توجه مخاطب را جلب کند. سوتيترها مانند پل به تداوم اين توجه و ارتباط کمک می کنند. به منظور هدايت مخاطب به خواندن متن، تيتر يا طرح آگهی اغلب اوقات نزديک به مرکز ديد صفحه يا حداقل در نيمه بالايی صفحه قرار می گيرد.

8)  متن اصلی: متن آگهی، اطلاعات بيشتری به مخاطب می دهد. توضيحاتی مثل قيمت، محدوديت ها، محل کار، ساعت کار، شماره تلفن و نام کالا در اين بخش می آيد. متن بايد مخاطب را تشويق کند تا اقدام به خريد کالا کند. اندازه حروف متن آگهی نبايد به قدری کوچک باشد که نتوان آن را به راحتی خواند.

9)  فضای سفيد: نبايد آگهی لبريز و مملو از عناصر فشرده شده درون کادرها باشد. فضای مربوط به متن، طرح و تيترها به وسيله نواحی سفيد، متوازن می شوند. فضای سفيد، امکان نفس کشيدن عناصر مختلف را فراهم می کند. عناصر آگهی بدون وجود فضای سفيد گم  می شوند. حرکت فضای سفيد در آگهی بايد به سمت لبه های بيرونی کادر باشد. کارايی فضای سفيد با کارايی بقيه عناصر صفحه، مغاير است. اين فضا قصد دارد تمام توجه را به سمت متن، تصاوير و طرح ها جلب کند. در به کارگيری کلمه و متن برای آگهی، همچون افراد خسيس رفتار کنيد تا امکان حضور و بروز فضای سفيد بيشتر شود.

 

مبانی هنر ، تصویر و تبلیغ 1

 

 

بسمه تعالی

 

 

دانشگاه جامع علمی کاربردی

مرکز فرهنگ و هنر واحد 13

 

 

مبانی هنر، تصویر و تبلیغ

 

 

 

 

 

 

تهیه و تنظیم:

سعید میرشاهی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پاییز  1390

 

 

 

هنر چیست؟

·        مقدمه

هنر، یکی از بارزترین جلوه‌های اسرار‌آمیز فرهنگ و تمدن انسانی است که همواره بر حیات انسانی سایه افکنده است. هر جا کاوش‌های تاریخ تمدن و باستان‌شناسی، نشانی از تمدن و فرهنگ بشری و تجلی آن کشف می‌کند، در هر سرزمینی که تمدنی به عرصه ظهور می‌رسد، آثار و مظاهر گوناگون هنری، اعجاب پژوهشگران تاریخ تمدن و هنر را برانگیخته است و رموز ناپیدای آن، حکیمان را به اندیشه و تأمل فرو برده است. یک محقق تاریخ هنر، با مطالعه آثار هنری و جلوه‌های آن، سیمای روشنی از تمدن و فرهنگ بشری در سرزمین‌های پیشین به نمایش می‌گذارد. هنر، از اسرار آفرینش و حیات فرهنگی انسان است که اندیشمندان علوم انسانی را به پژوهش بیشتر فرا می‌خواند.

بشر در طول تاريخ همواره به تلاش هاي گوناگون دست زده تا باورها و آرمانهاي انساني خويش را در قالب اشكال مختلف به ديگران منتقل كند و از انزواي فرديت خويش راهي به سوي جامعيت يابد. «او هنر را وسيله اي جهت سهيم شدن در احساس و پندار ديگران مي بيند، عواطف و احساسات و ذهنيات خويش را توسط مواد به حيطه « بيان» مي كشاند و از اين راه، پيوند هاي حسي خويش را با ديگران محكم مي سازد.»

در اين رهگذر با آفرينش گونه هاي بيشمار هنري در زمينه هاي مختلفي چون نقاشي، معماري، موسيقي ، عكاسي و ... علاوه بر انتقال فرهنگ و تمدن بشري، دانش و اشتياق خود را نيز بارور نموده و به پرورش و تعالي روح پرداخته است.

او، همواره براي بيان ايده‌ها، آرزوها و آرمانهاي ذهني خويش، زبان‌هاي مختلفي را به كار گرفته است، كه هنرهاي بصري يكي از زنده‌ترين و گوياترين اين زبان‌ها است. زماني كه بشر، هنوز موفق به اختراع خط نشده بود، تنها وسيله بيان مفاهيم ذهني او، خطوط تصويري بود. تصوير‌هائي كه بشر براي ابراز عقايد و انديشه‌هاي خود، بر صخره‌ها و ديواره غارهاي محل زندگي خود حك كرده است، نمادهائي هستند، كه با كشف معاني آنها، به راز زندگي بشر اوليه و چگونگي ارتباط‌هايشان با يكديگر، پي مي‌بريم.

 

·        هنر و پیدایش خط و الفبا:

اولين‌بار، در حدود 4000 سال پيش، مصري‌ها، خط هيروگليف  «شكل 1» و چيني‌ها، خطي را كه تركيبي از واژه‌ها و نمادهاي تصويري بودند، به وجود آوردند. بعدا سومریها خط میخی را ابداع کردند و سپس در حدود سال 1500 قبل از میلاد،حروف الفبا توسط فنیقی ها پی ریزی شد و بعد از چندی یونانیها با استفاده از حروف الفباي فنيقي‌ها و اضافه كردن و تغيير شكل دادن بعضي از اين حروف،  آن را كامل كردند. در قرن هفتم قبل از ميلاد، با پيدايش الفباي اتروسكي، كه بر اساس الفباي يوناني به وجود آمده بود مقدمات پيدايش  الفباهاي لاتين فراهم آمد، و از اين رهگذر بود، كه بشر توانست به كمك نوشتن و سخن گفتن، اساس «زبان»  را پي‌ريزي كند، و ديگران را از ايده‌‌ها، آرمانها و تمايلات ذهني و عواطف و احساسات خويش مطلع سازد.

 

زبان، كه وسيله ارتباط بين افراد بشر را فراهم مي‌سازد، بر اساس «كلمه» استوار است، و از طريق درك معاني كلمات، انتقال مفاهيم امكان‌پذير مي‌شود. اما بسياري از ما، در جريان مكالمه با ديگران، مفاهيم بي‌شماري را بيشتر از طريق حالات و رنگ چهره، حركات دست و صورت و ديگر اعضاي بدن طرف مقابل، دريافت مي‌كنيم تا از راه درك كلمات و جملات او.

·        واژه شناسی هنر:

گرچه امروزه واژه هنر بيشتر به هنرهاي ديداري اشاره دارد ولي مفهوم هنر در درازاي سده ها همواره دستخوش دگرگوني بوده است. شايد فشرده ترين تعريفي که از مفهوم هنر مي توان بدست داد اين باشد که «هنر به همه کوشش هاي خلاق انساني گفته مي شود که ارتباط مستقيمي با بقاء و توليدمثل نداشته باشند».

واژه هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمه سو به معنی نیک و نر یا نره به معنای زن و مرد است. در زبان اوستایی سین به‌ ها تبدیل شده و واژه هونر ایجاد گشته است که در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی (هنر) درآمده است که به معنای انسان کامل و فرزانه است.

در لغت نامه معين، معنی هنر این گونه ذکر شده است: معرفت فني توام با ظرافت و ريزه كاري... .

در گستره بزرگ تر، هنر در اصل يک واژه کلي براي اشاره به حس و انگيزه انجام يک حرکت خلاق است. از همين انگيزه خلاقيت بود که تمامي تلاش هاي ديگر انساني همچون دانش آموزي (از راه کيمياگري) و دين (از راه شمن گرايي/ جادوگری) پديد آمد. واژه هنر در پارسي ميانه به شکل هونر بوده که از دو بخش: هو (خوب)+ نر (مرد) تشکيل يافته و در جامعه مردسالار ايران همانگونه که دلاوري را "مردانگي" و ايستادگي را "پايمردي" نام گذارده اند، خلاقيت والا را نيز هونر (خوبمردي) ناميده اند. البته اين روند در بيشتر زبان هاي گيتي بچشم مي خورد و در جوامع نوين اين گونه واژه ها بار جنسيت گراي پيشين خود را از دست داده و براي مفاهيمي معتدل و خنثي بکار مي روند. واژه هنر هم در پارسي به همين اعتدال غير جنسيت گرايانه رسيده است. اما به طور کلي هنر مقوله قابل تعريفي نيست.

معنای هنر در ادبیات ایران در دوره اسلامی دوباره دگرگون شد، و به معنای کمال، فضیلت، هوشیاری، فضل، تقوی، دانش و کیاست و... به کار رفت که دارای بار معنایی عام بود:

به دشمن نمایم هنر هرچه هست/      ز مردی و پیروزی و زور دست (فردوسی)

چون غرض آمد، هنر پوشیده شد/       صد حجاب از دل به سوی دیده شد (مولانا جلاالدین محمد بلخی)

واژه هنر امروزه در در زبان فارسی در معنایی متفاوت از گذشته به کار می‌رود و بیشتر منظور از آن اشاره به نتیجه خلق انسان‌ها در زمینه هنرهای زیبا است. معنای این واژه امروز معادلی برای واژه fine arts در زبان انگلیسی است.

 

·        تعاریف هنر:

تا کنون تعاریف زیادی از هنر از سوی صاحبنظران و اندیشمندان این حوزه ارائه شده است، امّا هنوز تعریف ثابت و مشخصی، که مورد توافق همگان باشد، به دست نیامده است. هگل در این باره می‌گوید: تعریف هنر اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است.

همچنین ارسطو می‌گوید: «هنر، اساساً فرآورده‌ای عقلانی است» در حالی که بسیاری دیگر، هنر را نتیجه احساس و الهام می‌دانند و هر گونه رابطه آن را با عقل، مردود اعلام می‌کنند.

اینکه قرون وسطائیان گفته‌اند: «هنر بدون علم هیچ است»، سخن درستی است اما مقصود از علم، علم حضوری (شهودی) می‌باشد که نوعی بینش و معرفت است نه علم حصولی.

 

مروری بر برخی تعاریف هنر از دیدگاه صاحبنظران و اندیشمندان مختلف خالی از گذشته تا کنون، بیانگر عدم انسجام و توافق میان صاحبنظران در خصوص تعریف هنر است.

 

الف. هنر، انعکاس تخیل و تصور هنرمند است.

ب. هنر، آفرینش زیبایی است به نیروی دانایی.

پ. هنر، گزارش و ترجمه‌ای است از روح هنرمند.

ث. هنر دعوتی است به سوی سعادت. (شیلر)

ج. عنوان هنر را بایستی به چیزهایی اعطا نمود که با آزادی به وجود آمده‌اند. (امانوئل کانت)

چ. هنر، گل زندگی است و هنرمند دوستدار واقعی بشر.

ح. هنر، فعالیتی است طبیعی در قلمرو حیوانیت و از امیال جنسی سرچشمه گرفته است. (اسپنسر انگلیسی)

خ. هنر، لذت و شوری است که عینیت یافته است.

د. هنر، تشبیهی از جهان است که ما از آن لذت می‌بریم.

ذ. هنر، بیان آرمانی است که هنرمند توانسته در قلمرو آن، به اشیاء صورت تجسمی بخشد.

ر. هنر، کوششی است برای ایجاد زیبایی و عالم ایده‌آل.

ز. هنر، شکل دادن به تجارب انسان است که ما بدان می‌نگریم و از آن لذت می‌بریم.

ژ. هنر، نوعی شهود خداست در ظهور جمال. (کروچه)

اما در میان تعریف‌های هنر از زبان متفکران غربی، تعریف بندیتو کروچه، پژوهشگر ایتالیایی به نفس هنر نزدیک‌تر است. چرا که وی، ماهیت هنر را نوعی شهود می‌داند که در واقع، تجربه‌ای درونی جهت کشف جمال الهی است.

·        تولستوی و هنر

به نظر می‌رسد تولستوی (متفکر روسی) بیش از دیگران در معنای هنر به تأمل و دقت نظر پرداخته و نظریه‌ای به طور نسبی دقیق در این باره ارائه نموده است. توصیف وی در بین تمام تعریف‌های هنر، از ظرافت و عمق و دقت خاصی برخوردار است. نکته مهم تعریف وی این است که به زبان و طرز بیان در هنر نیز توجه نموده است. همچنین وی از تجربه در وجدان هنرمند یاد می‌کند که نوعی دریافت شهودی و ذوقی را به خاطر می‌آورد و شرقی‌ها در هنر از آن به «سلوک باطنی»و غربی‌ها به «تجربه درونی» یاد می‌کند.

از نظر وی، هنر فعالیت انسانی است که انسان آگاهانه و به یاری علایم ظاهری، احساسات تجربه شده خود را به دیگران انتقال دهد، به طوری که آن‌ها نیز آن احساسات را تجربه نمایند و از مسیر حسی و خیالی که هنرمند از آن گذشته است بگذرند. هنر وسیله کسب لذت نیست بلکه وسیله ارتباط با انسان‌ها جهت سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی است.

در تعریف تولستوی از هنر به سه نکته اساسی اشاره شده است:

الف. عامل خودآگاهی

ب. عامل انسانیت

ج. عامل هدفمند بودن

زمانی که این سه عامل را با یکدیگر در نظر بگیریم، جلوه نازل یک هنر سنتی را عرضه می‌کند که می‌توان آن را هنر انسانی به شمار آورد. از مجموعه اندیشه‌های تولستوی درباره هنر، این گونه به دست می‌آید که وی نفس هنر حقیقی را الهی و انسانی می‌داند، هر چند توصیف وی از هنر، صورت متعالی و قدسی از آن ترسیم نمی‌کند.

به تعبیر دیگر، تولستوی، هنر را تلاشی برای ترویج ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی می‌داند. و در یکی از کتاب‌هایش به نام «هنر چیست؟» معتقد است هنر، فعالیتی حاصل از تلاش و سرمایه آدمی است که خدمتگزار اخلاق باشد: «هنر راستین، آن هنری است که در خدمت هدفی نیک باشد»

نکته مهمی در این‌جا وجود دارد و آن این‌که نوعی همدلی میان هنر و عرفان مشاهده می‌شود. نظریه محی‌الدین عربی در عرفان این است که: عرفا نمی‌توانند احساسات و تجارب خویش را مستقیماً به دیگران انتقال دهند و تنها از طریق زبان راز و رمز، تجربه‌ها، و احساسات خویش را منتقل می نمایند. اگر سخن محی‌الدین عربی را با سخن تولستوی در کنار هم قرار دهیم، پیوند میان هنر و عرفان و نیز هم‌زبانی در میان آن‌دو را مشاهده می‌کنیم و این‌که زبان هنر و عرفان زبان رمز‌گونه است.

·        هنر در فرهنگ ایرانی و شرقی

کالبد هنر و ادبیات به خاطر انس با فرهنگ الهی و سنتی، جلوه و نمود معنوی و انسانی یافته است. این دریافت از هنر در ادبیات فارسی و عرفانی، به ویژه در زبان حافظ و مولانا، تجلی بارزتری از خود به نمایش گذارده است، چنان‌که از این غزل حافظ، نوع بینش وی از هنر را می‌توان درک کرد:

قلندران طریقت به نیم جو نخرند/ قبای اطلس آن‌ کس که از  هنر عاری است

 نگاه مولانا در مورد هنر نیز در این شعر عیان است:

خود هنر دادن، دیدن آتش عیان

نی گپ دل علی النار دخان

 از دیدگاه حافظ و مولانا، عرفان نوعی علم ذوقی و هنری است و هنر نیز نوعی الهام و اشراق است و هنرمند هم از ذوق اشراقی بی‌بهره نیست. اکثر اندیشمندانی که درباره تعریف هنر به تأمل پرداخته و یا اظهار نظر نموده‌اند، از حل رموز آن فرو مانده‌اند. در واقع، غالب سخنان زیبا و دلنشین درباره هنر که گوش آدمی را نوازش می‌دهد، به غیر از ابهام و ادراک‌ناپذیری آن، از حیث اندیشه در فضای محدودی سیر می‌کنند؛ چرا که این تعاریف، هر کدام از زاویه‌ای خاص، هنر را توصیف کرده و نوعی بینش خاص را تداعی می‌کنند که گاهی، معنای کلی و روشنی از نفس هنر نمی‌انجامند.

از مهم‌ترین تعاریف در مورد هنر در میان متفکران شرقی، سخن علامه اقبال لاهوری است. وی در تعریف هنر می گوید:

مقصود از هنر، اکتساب حرارت و نشاط ابدی است. ملت‌ها نمی‌توانند بدون معجزه قیام کنند. هنری که خاصیت عصای موسی(ع) و یا دم عیسی(ع) در آن نباشد چه فایده‌ای بر آن مترتب خواهد بود. این سخن وی از آنجا نشأت می‌گیرد که او فلسفه حیات را در شور و نشاط و سیر حرکت به جانب لقای الهی می‌داند. اقبال همچنین می‌گوید: «مقصود از علم و فلسفه، کشف حقیقت است و هدف از هنر، تجلی و تمثل حقیقت است.»

توصیف اقبال از هنر، تداعی‌کننده هنر دینی و سنتی است و با پژوهش‌های جدید در مورد هنر دینی سازگاری دارد.

·        آیا می توان تعریف علمی از هنر ارایه کرد؟

از آنجا که هنر به قطب درون‌ذاتی انسان باز می‌گردد، بازگشت به علم حضوری دارد نه علم حصولی؛ از این رو قابل تعریف علمی نیست. اصولاً مسایل هنری و زیبایی، تنها یک پدیده عینی و خارجی نیست بلکه احساس و درک زیبایی در فطرت درونی و جمال‌دوستی آدمی نهفته است و تنها به جهان بیرونی باز نمی‌گردد، یعنی به قطب درون‌ذاتی زیبایی ارتباط پیدا می‌کند، بدین معنا که اصل هنر و زیبایی در درون ماست، نه در صورت فیزیکی و ساختمان خارجی هنر.

هنر، مبتنی بر نوعی علم و معرفت باطنی است که سرچشمه‌ای آسمانی دارد. هنر که زیبایی و آفرینندگی است، با نوعی خودآگاهی عرفانی و شهود درونی پیوند خورده است. هنر، تجلی و تمثیل نفس زیبایی و جمال حق است و به بیان دیگر گوهر هنر، تجلی شیدایی و مظهر زیبایی جان هنرمند نسبت به جمال حق است. الهام، زیبایی و خیال باطنی، جان‌مایه هنر است. هنر، ظهور و جلوه جان پاک و زیبای هنرمند است که در آثار و سبک هنری او انعکاس یافته است و زبان هنری مانند زبان عرفان جنبه نمادین دارد.

هنر، لطیف‌ترین و ظریف‌ترین تجلی ادراک هنرمند و جلوه و تجلی صورت جهان هستی است که از عوالم برتر هستی و خیال برتر هنرمند سرچشمه گرفته است. لذا نفس هنر در عالی‌ترین جلوه و ظهور خویش، نوعی تجلی نشأت گرفته از تجلی جمال و صورت زیبای حق در جان و خیال هنرمند است. انسان نیز آینه شفاف و جلوه زیبای تمام‌نمای حق است و به صورتی خدا‌گونه آفریده شده است. از این رو هنر، هدیه‌ای الهی و آسمانی در باطن انسان است و از جایگاه خاص برخوردار است. احساس و مرتبه خیال هنرمند بر اساس مبنای معرفتی، حکمت ذوقی، عرفان و نظام زیبای هستی استوار می‌باشد.

·        جمع بندی تعاریف:

هر چند که از سوی صاحبنظران، تعاریف گوناگون و گاه متضادی از هنر ارائه شده است، امّا در یک نگاه کلی، می‌توان گفت که تقریبا تمام این تعاریف، بر این ویژگی مشترک آثار هنری اتفاق نظر دارند که: «اثر هنری، هر چیز زیبایی است که ساخت بشر باشد و طبعاً با یک پدیده طبیعی فرق می‌کند.» مثلاً احتمال دارد که تنه یک درخت، به صورت طبیعی، به شکل خاصی درآمده باشد که از نظر زیبایی‌شناسی، مورد توجه انسان قرار گیرد. در این حال، ما نمی‌توانیم آن را یک اثر هنری بنامیم؛ چون انسان آن را نساخته است. امّا اگر کسی یک تنه درخت را با استفاده از ابزار و امکاناتی که در اختیار دارد، به همان صورت شکل دهد، می‌گوییم که آن شخص، یک هنرمند است و اثری که به وجود آورده، یک اثر هنری است.

افراد مختلف، با دیدگاه‌های متفاوتی به هنر می‌نگرند و برداشت‌های آنها از مفهوم هنر و معیارهایی که برای آثار هنری در نظر می‌گیرند، بسیار متفاوت است. مثلاً در گذشته، ویژگی‌هایی چون: زیبایی، الهام، مهارت و استادی، شبیه‌سازی یا بازنمایی طبیعت و... به عنوان ویژگی‌های یک اثر هنری، مورد توجّه بودند؛ امّا امروزه، مهم‌ترین ویژگی‌ای که هنرمندان معاصر برای یک اثر هنری در نظر گرفته‌اند، نوگرایی و نوآوری است. به طوری که دوبوفه، نقّاش فرانسوی، می‌گوید: «گوهر هنر، تازگی [یا بدیع بودن] است. بنابر این، نگرش‌های مربوط به هنر، باید تازه و بدیع باشند. تحوّل دائم، تنها رهیافت شایسته هنر است».

بر این اساس، اگر تازگی، تنها شرط لازم و کافی برای پذیرش یک اثر هنری باشد، نباید دچار شگفتی شویم که هر روز با آثار گوناگونی از آثار متعارف و نامتعارف هنری رو به رو شویم.

در یک جمع بندی کلی می توان هنر را این گونه تعریف کرد:

«هنر مجموعه‌ای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق می‌شوند.»

 

·        وجوه یا خصایص مشترک آثار هنری:

اکنون سوال اساسی این است که آیا می‌توان معیار ثابتی برای تشخیص آثار هنری ارائه داد، به طوری که همه مخاطبان آن اثر هنری (چه کسانی که آن را هنر می‌پندارند و چه کسانی که هیچ اعتقادی ندارند که آن اثر، یک اثر هنری است)، متقاعد شوند که آن، یک اثر هنری است؟

در این رابطه وجوه مشترک آثار هنری عبارتند از:

-         تخیل به عنوان مهم‌ترین عامل در شکل‌گیری اثر هنری است.

-         همه آثار هنری از عاطفه و احساس هنرمند سرچشمه می‌گیرند نه از تفکر منطقی و عقلانی او.

-         چندمعنایی بودن و منشور ‌مانندی، وجه اشتراک سوم تمام آثار هنری است.

این جنبه از خصایص آثار هنری، در واقع از دو ویژگی قبلی که برشمردیم، نتیجه می‌شود. بدین معنی که هر پدیده‌ای که عنصر اصلی سازنده آن تخیل و عاطفه باشد، بی شک نمی‌تواند معنایی منجمد و تک بعدی داشته باشد. از این روست که هر کس در برابر آثار هنری می‌ایستد، دریافت و استنباط خاصی دارد.

تغییری که هنر بر روح انسان می‌گذارد تغییری عمیق و ماندگار و طولانی‌تر است. در نتیجه هر گاه خواهان اثرگذاری ماندگار باشیم می‌توانیم از هر یک از رشته‌های هنری به فرا خور نیازمان استفاده کنیم. همانطور که در روانشناسی این مسئله به اثبات رسیده‌است، جهان از مجموعه‌ای از افراد تشکیل شده‌است پس اگر بخواهیم در سریعترین حالت بر تعداد زیادی از افراد تاثیرگذاری داشته باشیم می‌توانیم از اسباب هنر استفاده کنیم که هنر موسیقی و هنر نمایشی چون از طریق احساس شنوایی و احساس بینایی به سرعت درک می‌شوند می‌توانند مخصوصا توام با یکدیگر به سرعت و در بعد جهانی تاثیری ژرف و عمیق و ماندگار و طولانی در جوامع به وجود می‌آورند.

 

·        مکتب «هنر برای هنر» و تقسیم بندی انواع هنر:

مدافعان مکتب «هنر برای هنر» معتقدند این تعریف، «هنر چیست؟» نیست؛ بلکه تعریف «هنر چه باید باشد؟» است. از نظر آنها به هنر، تنها نباید از دید وسیله‌ای برای انتقال ارزش‌های اجتماعی نگاه کرد و چه بسا آثار هنری‌ای که هیچ ارزش‌ اجتماعی یا اخلاقی را تبلیغ نمی‌کنند و یا حتّی در مقابل ارزش‌های اجتماعی، به پا می‌خیزند و در عین حال، از نظر هنری، دارای ارزش و اعتبار خیلی زیادی هم هستند. ضمن این که ممکن است ارزش‌های اجتماعی از جامعه‌ای به جامعه دیگر، متفاوت باشند و چیزی که در یک اجتماع، «ارزش» پنداشته می‌شود، در اجتماعی دیگر، «ضد ارزش» نامیده شود.

بر همین اساس، آثار هنری را به دو دسته «هنرهای مفید» (هنرهای کاربردی) و «هنرهای زیبا» تقسیم می‌کنند.

-         هنرهای مفید (کاربردی): منظور از هنرهای مفید، هنرهایی است که نخست کارکرد و سودمندی آن‌ها اهمیت دارد و هدف از خلق شان کاربردشان بوده است. مانند: طراحی خودرو، معماری، طراحی لوازم خانه، سینما.

-         هنرهای زیبا: منظور از هنرهای زیبا هنرهایی است که تنها به دلیل زیبا بودنشان خلق شده‌اند. به عبارتی «نه به خاطر چیزی دیگر، بلکه به خاطر خودشان به وجود آمده‌اند». مانند: نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، رقص.

 

·        فراز و فرود هنرها در دوران مختلف:

نکته قابل توجّه در این میان، این است که هنرهای گوناگون (زیبا و مفید) در زمان‌های مختلف، بسته به اوضاع و احوال فرهنگی و اجتماعی خاص آن دوره، فراز و فرودهایی داشته‌اند. برای مثال، «باغ‌آرایی» از قرن هجدهم به بعد، موقعیت خود را به عنوان یک هنر زیبا از دست داده است و یا می‌توان با توجه به پیشرفت فنون مختلف، به هنرهای جدیدی چون سینما اشاره کرد که ابتدا خود را به عنوان یکی از هنرهای زیبا، وارد عرصه هنر کرد، ولی در عصر حاضر، به یک هنر مفید، در اختیار صاحبان رسانه، به منظور رسیدن به اهدافی خاص (آموزشی، تربیتی، ترویجی، تبلیغی، اقتصادی و...) قرار گرفته است. از نمونه‌های دیگر این گونه هنرها می‌توان به سفالگری، معماری، ترمه‌دوزی و... اشاره کرد.

بنابراین، آثار به‌جا مانده در غارهای لاسکو و آلتامیرا را هم می‌توان به عنوان هنرهای مفیدی به حساب آورد که پدیدآورندگان آنها در زمان آفرینش این آثار، هیچ توجهی به جنبه هنری بودن آنها نداشته‌اند؛ امّا امروزه، آن آثار، نه تنها دیگر کارکرد خود را به عنوان یک هنر مفید از دست داده‌اند، که به یک نمونه ارزشمند از هنر زیبا تبدیل شده‌اند و این امر، نمی‌تواند این ذهنیت را در ما به وجود بیاورد که پدیدآورندگان این آثار، هنرمند نبوده‌اند.

اگر بخواهیم نمونه‌هایی از این گونه آثار را بررسی کنیم، می‌توانیم به قطعه موسیقی‌ای با نام ''33 '4» (چهار دقیقه و سی و سه ثانیه)، اثر جان کِیج، اشاره کنیم که از چهار دقیقه و سی و سه ثانیه سکوتْ تشکیل شده است و یا اثر هنری «جعبه‌های بریلو» که از چند جعبه صابون با مارک بریلو ساخته شده که به وسیله «اندی وارهول»، به شیوه خیلی ساده‌ای روی هم چیده شده بودند.

اختلاف نظر در ماهیت هنر و نقش آن در زندگی بشر، ویژه زمان ما نیست و از گذشته‌های دور، مورد بحث بوده است؛ امّا عناصر جدیدی که از زندگی مدرن به درون این تعاریف وارد شده‌اند، باعث تغییر شکل و هویت و نقش هنر و آثار هنری در دوره معاصر شده‌اند.

تاریخ هنر در دوران اخیر، سرشار از نمونه‌هایی از هنر است که به علّت آن که با تصوّرات پذیرفته شده همگان از هنر (یعنی از موسیقی، تئاتر، نقّاشی، مجسّمه‌سازی و...) منطبق نبوده‌اند، در نظر عامّه، اصلاً هنر به حساب نیامده‌اند؛ ولی بعدها به عنوان هنر (حتی شاید هنر بزرگ) پذیرفته شده‌اند؛ و دلیلش آن بوده که برخی از کارشناسان، آنها را هنر دانسته‌اند و در تشریح و توضیح آنها برای عامه بی‌علاقه، از پای ننشسته‌اند.

 

 

Ø     تقسیم بندی انواع هنر:

هنرهای زیبا هنرهایی است که تنها به دلیل زیبا بودنشان خلق شده‌اند. به عبارتی «نه به خاطر چیزی دیگر، بلکه به خاطر خودشان به وجود آمده‌اند». مانند: نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، رقص.

·        اول- تقسیم بندی کلی (تقسیم بندی معروف ارسطو درباره هنرهای هفتگانه):

هنرهای زیبا به 7 دسته تقسیم می شوند که برگرفته از تقسیم بندی ارسطو در کتاب بوطیقاست. این هنرها عبارتند از:

1.      موسیقی

2.      هنرهای دستی مانند مجسمه‌سازی، شیشه‌گری، و...

3.      هنرهای ترسیمی شامل نقاشی، خطاطی، عکاسی، و...

4.      ادبیات شامل شعر و داستان، نمایشنامه، فیلمنامه و نثر

5.      معماری

6.       رقص و حرکات نمایشی

7.      هنرهای نمایشی شامل سینما، تئاتر، و ...

·        دوم-  تقسیم بندی به ترتیب سادگی:

تقسیم بندی مشهور دیگر از انواع هنر عبارت است از:

1.      موسیقی

2.      نقاشی

3.      نویسندگی

4.      مجسمه‌سازی

5.      شعر

6.       تئاتر

7.      سینما

البته «هنر هشتم» نیز به چاپ دیجیتال یا هنرهای کامپیوتری گفته می‌شود. همچنین بسیاری از اصحاب علوم ارتباطات امرور، «روابط عمومی» را هنر هشتم نامیده اند؛ چرا که از هنرهای هفتگانه به عنوان ابزار کار خود استفاده می کند. همین امر یعنی نگریستن به روابط عمومی به عنوان یک مقوله هنری، توجه به مبانی هنر و شناخت بیشتر آن را در فضای علمی و دانشگاهی از سوی دانشجویان و دانش آموختگان روابط عمومی ضروری می سازد.

·        سوم- تقسیم‌بندی هنرهای هفتگانه به ترتیب زمانی:

1.      نقاشی

2.      مجسمه سازی

3.      معماری

4.      ادبیات

5.      موسیقی

6.       تئاتر

7.      سینما

·        تقسیم بندی هنرهای صناعی (سنتی) ایران:

هنرهای صناعی یا سنتی، هنرها و صنایع ظریفه‌ای هستند که در طول سده‌های متمادی با حفظ ریشه‌ها و سنت‌های خود رشد کرده مراحل شکل‌گیری خود را گذرانده یا می‌گذرانند. هنرهای سنتی ایران را می‌توان به انواع زیر تقسیم کرد:

۱. شعر و ادبیات

۲. موسیقی

۳. معماری و هنرهای وابسته

۴. نمایش‌های سنتی و آیینی

۵. صنایع مستظرفه (که بجز موارد بالا همه آثار هنری را شامل می‌شود)

معمولاً از عبارت هنرهای صناعی برای بیان آن بخش از صنایع دستی که بیش از فن به هنر وابسته‌اند، استفاده می‌شود.

·        تشریح مختصر هنرهای هفتگانه:

1- معماری: یعنی ارائه بهترین راه حل، چه استفاده از راه‌حل‌های گذشته، چه آفریدن راه‌حل جدید برای رسیدن به هر هدفی. معماری هنر و دانش طراحی بناها و سایر ساختارهای کالبدی ست. تعاریف جامع تر، بیش‌تر معماری را شامل طراحی تمامی محیط مصنوع از طراحی شهری و طراحی منظر تا طراحی خرد جزییات ساختمانی و حتی طراحی مبلمان می‌دانند. طراحی معماری در اصل استفاده خلاقانه از توده، فضا، بافت، نور، سایه، مصالح، برنامه و عناصر برنامه ریزی مانند هزینه، ساخت و فناوری است به منظور دستیابی به اهداف زیباشناختی، عملکردی و اغلب هنری. این تعریف، معماری را از طراحی مهندسی که استفاده خلاقانه از مصالح و فرمها با بهره گیری از ریاضیات و قواعد علمی است، متمایز می‌کند.

آثار معماری به عنوان نمادهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یک کشور شناخته می‌شوند. تمدن‌های تاریخی نخست از طریق همین آثار معماری شناخته می‌شوند. ساختمان‌هایی چون تخت جمشید(پارسه)، اهرام ثلاثه مصر (هرم های سه گانه)، کالاسیوم روم از جمله چنین آثاری محسوب می‌شوند. آثاری که پیوند دهنده مهم خودآگاهی‌های اجتماعی بوده‌اند. شهرها، مذاهب و فرهنگ‌ها از طریق همین یادواره‌ها خود را می‌شناسانند.

2- مجسمه‌سازی: تندیس گری یا پیکرتراشی: هنر همگذاری یا ریخت دادن به اشیاء است. این با هم قرار دادن یا ریخت‌دهی ممکن است در هر اندازه یا با هر سازمایه‌ای (مصالحی) انجام گیرد. به فرآورده‌های این هنر، تندیس، پیکره یا مجسمه گفته می‌شود. هر پیکر سه بعدی که به منظور دارا بودن یک بیان هنری آفریده شده را می‌توان تندیس نامید. البته باید توجه داشت که هر شکل دادنی را مجسمه سازی نمی‌گویند بلکه باید در ورای آن یک فکر، خلاقیت یا یک نوآوری وجود داشته باشد. شیشه گری هنر شکل دادن به شیشه است. هنرمند در این هنر، ابتدا ماده شیشه را حرارت می‌دهد تا نرم و نیمه مایع شود. سپس به وسیله دست ها یا ابزار مخصوص یا دمیدن اشکال زیبایی را با آن پدید می‌آورد.

3- نقاشی یا نگارگری: به اثری که رنگ بر روی سطحی مانند کاغذ بوم یا دیوار به جا می‌گذارد، می‌گویند. نگارگری نسبت به زبان نوشتاری دارای پیشینه بسیار قدیمی‌تری است. نقاشی‌های یافت شده در غارها نشان می‌دهد که انسان‌های اولیه با کشیدن نقش حیوانات و شکارشان به نوعی خود را آماده نبرد با آنها می‌کردند. نقاشی عمل بکار بردن رنگ دانه محلول در یک رقیق‌کننده و یک عامل چسباننده (یک چسب) بر روی یک سطح (نگهدارنده) مانند کاغذ، بوم یا دیوار است. این کار توسط یک نقاش انجام می‌شود. این واژه بخصوص زمانی به کار می‌رود که این کار حرفه شخص مورد نظر باشد. قدمت نقاشی در بین انسان‌ها، شش برابر قدمت استفاده از زبان نوشتاری است.

در قیاس با نقاشی، طراحی، سلسله عملیات ایجاد یک سری اثر و نشانه با استفاده از فشار آوردن یا حرکت ابزاری بر روی یک سطح است. یک روش قابل اجرا برای تزئین دیوارهای یک اتاق با استفاده از نقاشی در ساختار جزئیات کار موجود است. نقاشی از نظر بسیاری افراد، در زمره مهمترین شکل‌های هنر قرار دارد.

4- ادبیات (شعر یا چامه): یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر می‌باشد. شعر یک گونه ادبی است که در آن از زیبایی‌های سطح و فرم زبان، بیان هنری احساسات، و تکنیک‌های خاص بهره گرفته می‌شود. آثار ادبی را به دو دسته اصلی نثر و شعر تقسیم می‌کنند که معمولاً از جهت خوانش، زبان، و تکنیک‌ها توسط مخاطب قابل بازشناسی هستند.

5- موسیقی: به هر نوا و صدایی گفته می‌شود که شنیدنی و خوش‌آیند باشد و انسان یا موجودات زنده را دچار تحولی کند. موسیقی بیان احساسات انسان است به وسیله اصوات. موسیقی هنری است دارای نوا و سکوت.

6- رقص یا فَرخه (واژه پارسی آن): معمولاً به حرکت‌های انسان که برای بیان یک حالت انجام می‌گیرد گفته می‌شود. رقص می‌تواند در یک محیط اجرایی، روحانی یا اجتماعی اجرا شود. واژه رقص همچنین برای نشان دادن جنبش‌های موزون و ترازمند جانداران و اشیاء دیگر به کار می‌رود مانند رقص برگ‌ها، رقص جفت‌گیری در جانوران یا رقص باد.

7- سینما: شاخه‌ای از هنر است که در آن یک داستان به وسیله دنباله‌ای از تصاویر متحرک (فیلم) نمایش داده می‌شود. یک نمایش‌ سینمایی که فیلم سینمایی نامیده می‌شود، از عناصر تصویر (به صورت مجموعه‌ای از فریم‌ها) و صدا (گفتگو، صدا و موسیقی) تشکیل شده‌است. یک فیلم بر اساس فیلمنامه یا سناریو و توسط مجموعه‌ای از بازیگر‌ها، کارگردان، فیلمبردار و ... ساخته می‌شود. سینما جدیدترین شاخه هنر، معروف به هنر هفتم است که امروزه یکی از عمومی‌ترین و محبوب‌ترین تولیدات هنری را ارایه می‌کند.

 

Ø   جامعه شناسی هنر :

جامعه شناسی هنر یکی از شاخه های علوم اجتماعی است که از دو رکن هنر و جامعه شناسی تشکیل شده است.
جامعه شناسی هنر به بررسی اینکه گروه های مختلف انسانی برای پدید آوردن هنر چگونه با یکدیگر همکاری و کنش متقابل برقرار می کنند، می پردازند و اینکه چگونه در یک جامعه هنر را به کار می برند و هنر در زندگی آنها چه نقش و جایگاهی دارد. برای درک موجودیت جامعه شناسی هنر و تغییرات آن بهتر است که به بررسی تاریخ شکل گیری آن در طول تاریخ بپردازیم.

·        سه نسل تاریخ شکل گیری جامعه شناسی هنر:

نسل اول:

بنیانگذاران جامعه شناسی بودند که به هنر و زیبایی شناسی در حاشیه توجه کردند و نیم نگاهی به مسئله هنر و زیبایی شناسی داشتند. به عنوان مثال دورکیم به هنر تنها از لحاظ رابطه ای که با دین دارد نگاه کرده و یا ماکس وبر با بررسی متن هایی که در مورد موسیقی نوشته شده است سبک های موسیقی را به فرآیند عقلانی شدن غرب ربط می دهد و موسیقی را از لحاظ پیوند با عقلانیت در غرب بررسی می کند.

نسل دوم:

 به بررسی سیر تاریخی فرهنگ و تحولات آن پرداخته است. مثل اسکا و لانسون که به تاریخ ادبیات سمت و سوی جامعه شناختی داد. یک مبلغ جوان بنام (ادگار زیلسل) در اثرش بنام نبوغ و مفهوم از ایام باستان تا عصر نوزایش منتشر کرد و در آن نشان می دهد که معنا و مفهوم نبوغ و هنرمندی چگونه در سال های متمادی تغییر پیدا کرده است و به گونه ای دیگر تفسیر می شود. به عنوان نمونه میل به افتخار در گذشته یک هدف مقبول شمرده می شد ولی امروزه این میل، یک هدف ننگینی برای هنرمند به شمار می رود.

نسل سوم:

در این نسل ما شاهد شکل گیری جامعه شناسی هنر در معنای خاص آن هستیم این نسل در بین متخصصان
زیبایی شناسی و تاریخ هنر شکل گرفته است . این افراد سعی کرده اند که رابطه شان را با تمرکز بر دو کانون هنر و آثار هنری قطع کند و یک عنصر سومی را به نام جامعه در مطالعات خود در نظر می گیرند که با این کار آنها رشته جدیدی به نام جامعه شناسی هنر متولد می شود. بنابراین نخستین جامعه شناسان هنر نه از جامعه شناسی برخاسته اند و نه از تاریخ فرهنگی بلکه جامعه شناسان هنر از بین متخصصان زیبایی شناسی و تاریخ هنر به وجود آمده اند بنابراین خاستگاه جامعه شناسی هنر در بیرون از جامعه شناسی بوده است.

بر اساس این سه نسل یاد شده، سه رهیافت کلی برای جامعه شناسی هنر می توان بر شمرد:

رهیافت اول- هنر و جامعه: این افراد در صدد برقراری ارتباط میان جامعه و هنر هستند.

رهیافت دوم- هنر در جامعه: این رهیافت به بررسی جایگاه هنر در جامعه می پردازد .

رهیافت سوم- هنر به مثابه جامعه: یعنی مجموع کنش های متقابل کنشگران، نهادها و اشیا به گونه ای که با هم تحول می یابند تا آنچه را که هنر می نامیم، تحقق یابد.

 

 

 

Ø    هنرهای بصری یا تجسمی (تصویر)

بشر، بیش از آنکه سخن گفتن از طريق زبان به وسيله «كلمات» را بياموزد، خواندن علائم و نشانه‌‌هاي چهره را، كه بخشي از رشد و تكامل انسان به شمار مي‌رود، فرا مي گيرد. اين نوع ارتباط و درك مفاهيم را ارتباط بي‌كلمه و يا «زبان» بي كلام مي‌ناميم.

«هنرهاي بصري» يكي از مهمترين زبان‌هاي بي‌كلام است، كه از طريق آن، بيشترين و گسترده‌ترين مفاهيم، ‌توسط افراد جوامع مختلف انساني، از نژادها و مليت‌هاي گوناگون، دريافت مي‌گردد. مفاهيمي كه از طريق هنرهاي بصری، قابل درك و دريافت مي‌باشند، توسط عناصر بصري مانند: خط، نقطه، سطح، شكل، رنگ، بافت و غيره، ابراز مي‌گردند. هنرمند با انتخاب بعضي از اين عناصر بصري، و آرايش آنها به گونه‌اي زيبا و با بهره گيري از مواد و مصالح و ابزار كار، اثري مي‌آفريند، و از اين طريق مفاهيم ذهني و عواطف و احساسات خويش را در رابطه با جهان پيرامون خود، به ديگران انتقال مي‌دهد و اين اصلي است كه در كليه فعاليت‌هاي خلاقه هنرهاي بصري، اعمال مي‌گردد. نقاشان، مجسمه‌سازان، معماران، گرافيست‌ها و ديگر هنرمندان هنرهاي بصری(تجسمي)، هر يك بنا به اقتضاي مواد و مصالح مورد مصرفي خود، بعضي از عناصر بصري را در تركيبي خوش آيند و روابطي زيبا،‌در قالب يك اثر هنري، عرضه مي‌كنند.

هنرهاي بصری، تجليات متعالي زبان بصري هستند و از با ارزش‌ترين ابزارهاي آموزشي به حساب مي‌آيند. شناخت و درك مباني هنرهاي بصری، انسان امروز را از اسارت قالب‌هاي پيش ساخته زيباشناسي و از تفسيرهاي كليشه‌اي عاميانه رهائي بخشيده و براي او اين امكان را فراهم مي‌آورد تا تصوير را به عنوان خودِ تصوير، تجربه كند.

·        واژه شناسی تصویر به عنوان هنر بصری:

تصویر از نخستین وسایل ارتباطی میان انسان‌ها بوده‌است. تصویر (image) و نگاره/ عکس (photo) چیزی ثانوی است که انعکاس یا بازتابِ واقعیت یا حقیقت دیگری می‌باشد. تصویر در فرایند انتزاع و تجرید (شکل‌گیری مفاهیم و اندیشه)، برای فرد معنی پیدا می‌کند. نگاره‌ها می‌توانند دوبعدی یا سه‌بعدی باشند.

میان واژه‌های عکس (به پارسی سره: فَرْتور) و تصویر (یا نگاره) تفاوت وجود دارد. واژه «فَرتور» (عکس) هم‌ریشه با برابر انگلیسی خود photo می‌باشد. تصویر نیز در انگلیسی image است. (در پارسی میانه از نگاره به جای تصویر استفاده می‌شده‌است.)

·        تصویر ذهنی

«تصویر ذهنی» تصویری است که در نبود اشیا یا پدیده‌ها در ذهن وجود دارد. طرح آغازین هنرمندان معمولاً نخست در ذهن و پندارشان مجسم می‌شود و سپس شکل حقیقی به خود می‌گیرد.

·        تعریف هنرهاي بصري (تجسمی)

كليه هنرهایي كه در جريان آفرينش آنها، حس بينایي، عامل اصلي باشد، آنها را هنرهاي تجسمي و يا هنرهاي بصري مي‌ناميم.

هنرهای تجسمی که گاهی به آن، «هنرهای بصری» یا «دیداری» نیز گفته می‌شود، آن گروه از هنرهای مبتنی بر طرح است که مشخصاً حس بینایی را مخاطب قرار می‌دهند. هنرهایی چون نقاشی، خوشنویسی، مجسمه‌سازی، طراحی، عکاسی، گرافیک، طراحی صنعتی، معماری و طراحی داخلی و همچنین هنرهای مشتق از آن‌ها از این دسته‌اند.

همان گونه كه از نام اين هنرها برمي‌آيد، ادراك و احساس آنها، توسط انسان، بيشتر از طريق حس بينایي انجام مي‌گيرد،  اگر چه حواس ديگر نيز در دريافت و ادراك اين گونه هنرها، سهم مهمي دارند. گفتگو و مبادله مفاهيم از طريق سخن گفتن و نوشتن، همواره با تجسم و نمايش تصوير مكمل بوده و از تمام امكانات بصري بهره گرفته است.

مفاهيم بصري، اساسي‌ترين مفاهيمي هستند كه درك آنها از طريق شكل و تصوير اشيا و اجسام صورت مي‌پذيرد و بدين لحاظ مجموعه دانش ما را از كل جهان شكل مي‌بخشند و از اصلي‌ترين و مهمترين اسباب لذت و انگيزش‌هاي احساسي ما نيز به شمار مي‌روند.

 

·        مفهوم سواد بصری و اهمیت فهم معنای تصویر:

سواد بصری به‌معنای فهمیدن معنای تصویر، یکی از مهارت‌های مهم انسان است. این توانایی با عمل دیدن پرورش
می یابد در ضمن این که پیوند میان تجربیات بینایی با تجربیات سایر حواس، ذخیره‌های ذهنی فرد را در خوانش اثر و درک معنای تصویر غنی تر می سازد. "سواد بصری" به این مهارت انسانی در فهم و ترجمه تصویر اطلاق می شود. البته این درک عموما از نوع آگاهانه است و گونه‌های مختلف بازنمایی تصویری و قواعد بصری برای درک عملکرد و معنی آنها، در حیطه دانش سواد بصری قرار می گیرد.

امروزه «سواد بصری» زمینه مطالعاتی بین رشته ای شده است که تخصص‌های متنوعی در پیش برد و مطالعات آن مشارکت می کنند از جمله : روانشناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ هنر، نقد، آموزش، نشانه شناسی، طراحی گرافیک، علوم رسانه ای و فلسفه. اکنون دراین زمینه مطالعاتی به حوزه‌های گوناگونی توجه می‌شود که در ظاهر رابطه مستقیمی با هنرهای تجسمی ندارند اما در خوانش اثر تجسمی موثر هستند.

گستره سواد بصری نه تنها سواد رسانه ای را در بر می گیرد بلکه از آن فراتر رفته و تعاملات انسانی و ارتباطات
غیر کلامی را در چارچوب خود جای داده است. مثلا بسیاری از مفاهیم که در ارتباطات روزانه از طریق حالات صورت، دستها و بدن به فرد مقابل منتقل می‌شود در سواد بصری هم قابل بررسی و تحلیل است.

با بیان تصویری می توان یک عبارت را مستقیما بیان کرد یا به وسیله ادراکات بصری معنای آنچه را که دیده می شود بلافاصله دریافت.در یک تصویر واحدها و اجزای مستقل بصری در کنار یکدیگر، مانند نقوش کاشی کاری با یکدیگر ادغام میشوند و معنای خاصی به وجود می آورند.دریافت و فهم این نوع معانی به مراتب سهلتر از فهم معانی در جملات زبان است،زیرا نیازی به ترجمه ذهنی آنها نیست و معنا مستقیما قابل دیدن است. (داندیس،1368،ص 204)

·        تاثیر و تاثر هنر بصری و حس بینایی:

حس بینایی عبارت است از توانایی تشخیص و فهم بصری پدیده های موجود در محیط و نیروهایی که تاثیری عاطفی بر بیننده می گذارند. حس «ديدن» يكي از قوي‌ترين و مهمترين حواس انساني است. در يك جريان واقعي ديدن، حواس شنوائي و تا حدودي، ديگر حواس ما، متفقا شركت دارند، تا جريان ديدن  را امكان‌پذير سازند. از آنجا كه نقش ويژه عمل ديدن و مشاهده كردن، در ارتباط با هنرهاي بصري، از اهميت زيادي برخوردار است،‌ توضيح بيشتر در اين زمينه، ضروري به نظر مي‌رسد.

هنر، به طور كلي كوششي است از طرف هنرمند، براي آفرينش شكلها و تصاویر لذت بخش که از طریق این شکلها و صورت‌ها، پيام‌هاي ذهني و انديشه و تفكرات فردي خود را به ديگران، انتقال مي دهد. اين شكل‌ها كه در قالب يك اثر هنري عرضه مي‌شود، حس زيبایي ما را ارضا مي‌كنند. چگونگي ارضای حس زيبائي ما، بستگي كامل به چگونگي روابط موجود بين عناصر و شكل‌هاي تشكيل دهنده اثر هنري دارد. هر چقدر وحدت يا هم آهنگي بين شكل‌ها و صورت‌هاي يك اثر هنري، بيشتر باشد،  حس زيبایي‌ ما را بيشتر راضي مي‌كند. انسان در برابر اشيای موجود در طبيعت  و در برابر شكل‌ها، سطح‌ها، حجم‌ها، رنگ‌ها و بافت‌هاي گوناگون، واكنش نشان مي‌دهد. در بعضي از موارد، تركيب و آرايش و تناسبات، شكل، سطح، حجم، رنگ و بافت اشيا به گونه‌اي است، كه در چشم بيننده، احساس زيبایي  و لذت مي‌آفريند،  در حالي كه عدم وجود اين گونه روابط زيبا،  منجر به بي‌تفاوتي و ناخوشايندي مي‌گردد. عناصري كه آنها را «عناصر بصري» مي‌ناميم در حقيقت عوامل بنيادي ساخت هر اثر تجسمي است و چگونگي روابط موجود بين اين عناصر و نحوه برقراري نظامي خوش آيند و زيبا بين آنها، در چهارچوب ضوابط و اصولي قرار دارند.

يك قطعه گليم ايراني بافت منطقه كردستان «شكل 3»، يك مجسمه مدرن متعلق به هانري مور، مجسمه‌ساز معاصر انگليسي «شكل 2»، و يك نقاشي كلاسيك، متعلق به كاراواجیو، اواخر قرن شانزدهم «شكل 4» هيچگونه شباهتي از لحاظ  شكل، مواد و مصالح به كار رفته و زمان آفرينش آنها، وجود ندارد، اما همگي در كاربرد عناصر بصري، مثل شكل، خط، بافت، فضا، نور و رنگ، كه عناصر تشكيل دهنده اثر هنري هستند، اشتراك دارند. 

       شکل 2- هنری مور، Hill Arches،1972                             شکل 3- قالی ایرانی بافت منطقه کردستان

 

 

                                    شکل 4- کارواجیو ،1601 میلادی

چگونگي آرايش و تركيب اين عناصر بصري، توسط هنرمند، منجر به آفرينش‌آثاري مي‌شود، كه از طريق آنها مفاهيم ذهني، عواطف و احساسات و ويژگي‌هاي زمان آفرينش اثر، براي بيننده قابل درك مي‌گردد.

نويسندگان و شعرا، براي ابراز فكر و انديشه‌هاي خويش از «كلمات» بهره مي گيرند،  موسيقي‌دانها، صداهاي گوناگون را، دست مايه آفرینش آثار موسيقي خود قرار مي‌دهند، و هنرمندان هنرهاي تجسمي، اعم از نقاش، مجسمه‌ساز، معمار، گرافيست، طراح و غيره، در بيان آرمان‌هاي فكري، عواطف و احساسات خويش‌، از فرم،  خط، حجم، فضا، بافت،‌نور، رنگ و غيره استفاده مي‌كنند.

كليه اين عناصر و بسياري از نيروهاي بصري ديگر موجود در طبيعت،  الفباي هنرهاي تجسمي و عوامل بنيادي در آفرينش آثار هنرهاي بصري، به شمار مي آيند و هنرمندان با توجه و نگرش ويژه به اين عناصر و درك روابط موجود بين آنها و با بهره‌گيري از ويژگي‌هاي ذهني و احساسي خويش،‌ در رابطه با جهان پيرامون خود، به آفرينش آثار هنري مي‌پردازند، و در اين جريان، هنرهاي تجسمي با بهره‌وري از عناصر بصري، قادر است همچون هنر موسيقي، دريافت‌ها و تجربيات هنرمند را، كه هرگز قابل ترجمه به وسيله كلمات نيستند، به بيننده القا نمايد.

·        سطوح سه گانه سواد بصری:

برای تشریح و فهم هنرهای بصری باید سطوح سه گانه پیام های بصری را که از طریق آنها می توان معنای تصاویر را بهتر دریافت و ادراک کرد، بشناسیم. پیام های بصری در سطوح سه گانه بیان و دریافت می شوند:

1-از راه بازنمایی یا شبیه سازی طبیعت: دریافت پیام در این شیوه از راه ثبت مشاهدات آنچه در محیط زیست و در تجربیات خود می بینیم و باز می شناسیم، صورت می گیرد. این پیام ها، حالت بازنمایی یا شبیه سازی از محیط خارج دارند. مانند نقاشی، عکاسی، پیکرتراشی، فیلمبرداری.

2- از راه انتزاعی: یعنی تبدیل کیفیت جنبشی رویداد بصری به مولفه های بصری اصلی و بنیادی خود با تاکید بر روی وسایل پیام رسانی هرچه مستقیم تر و مهیج و حتی بدوی. این پیام ها، انتزاعی هستند و زیرساخت هر نوع تصویری از این جنبه انتزاعی برخوردار است مانند تصاویر سه بعدی و چند مفهومی و پیچیده

3-از راه سمبل یا رمز: یعنی از راه جهان پر وسعت دستگاه های نمادی رمزی که انسان به دلخواه خویش آفریده و بدانها معنا داده است. این پیام ها به صورت سیستم سمبل ها یا صورت های رمزی گوناگون و به صورت قراردادی هستند: مانند حروف الفبا

این سطوح سه گانه پیام های بصری با یکدیگر بستگی دارند و یکدیگر را می پوشانند ولی به هر حال آن قدر از یکدیگر متمایز هستند که بتوان یک یک آنها را جداگانه از لحاظ ارزش و قابلیت پیام رسانی و کیفیت شان در فرایند بصری تحلیل کرد.

·        نشانه‌شناسی؛ مسیری برای تحلیل تصاویر

واژۀ نشانه‌شناسی دارای ریشۀ یونانی است. این علم در قلمرو نشانه (Sign) و معنا (Meaning) به پژوهش می‌پردازد و در حقیقت از واژگان علم پزشكی كه علائم بیماری‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد، برگرفته شده است.

از دوران باستان، فیلسوفان، منطق‌دانان و دستور زبان‌شناسان، به تحقیق دربارۀ نشانه‌ها مشغول بوده‌اند و از عصر رمانتیك تا به امروز، شاهد تلاش پی‌گیر زبان‌شناسان، مردم‌شناسان، روان‌شناسان، جامعه‌شناسان و ادبیات‌پژوهان برای تدوین نظریه‌ای منسجم دربارۀ دلالت در ارتباط و شناخت، بوده‌ایم.

خاستگاه تاریخی نشانه‌شناسی را به آگوستین قدّیس نسبت داده‌اند؛ زیرا او میان نشانه‌های طبیعی، نشانه‌های قراردادی و كاركرد نشانه‌ها نزد انسان و حیوان، تمایز قائل شد. اگرچه می‌توان نشانه‌شناسی را تا زمان ارسطو و افلاطون ردیابی كرد؛ ولی نام نشانه‌شناسی را جان‌لاك مطرح نمود و به شناختی كه هم به مفاهیم ذهنی و هم در عین حال به نشانه‌های مربوط به ارتباط میان انسان‌ها بپردازد، اطلاق كرد.

ظهور نشانه‌شناسی به‌عنوان رشته‌ی علمی را مدیون چالرز سندرس پیرس هستیم. از نظر او نشانه‌شناسی، چارچوبی ارجاعی است كه هر مطالعۀ دیگر را دربرمی‌گیرد. تقریباً هم‌زمان با او، زبان‌شناس سوئیسی، فردينان دوسوسور
 نیز نشانه‌شناسی را مطرح كرد. او بیان می‌داشت كه زبان، نظامی از نشانه‌هایی است كه بیانگر اندیشه‌هاست. از این‌رو با خط، الفبای كر و لال‌ها، آیین‌های نمادین، آداب معاشرت، علائم نظامی و غیره قابل مقایسه است. نشانه‌شناسی را او فقط زبان نمی‌دانست؛ بلكه در نظر دوسورسور، زبان مهم‌ترین این نظام‌هاست و می‌توان علمی را طراحی كرد، كه به بررسی زندگی نشانه‌ها در دل زندگی اجتماعی بپردازد. این علم بخشی از روان‌شناسی اجتماعی و در نتیجه بخشی از روان‌شناسی عمومی خواهد بود كه دو سورسور آن را سمیولوژی نامید؛ كه از (سه‌مدیون) یونانی به معنای نشانه أخذ شده است.

نشانه‌شناسی با هرچیزی كه بتواند یك نشانه قلمداد شود، سر و كار دارد؛ از قبیل كلمات، شكل، تصاویر، اصوات، اشیا و .... نشانه‌شناسان معاصر، نشانه‌ها را به‌طور منزوی مطالعه نمی‌كنند؛ بلكه به بررسی آن‌ها به‌عنوان بخشی از نظام‌های نشانه‌ای(مثل یك رسانه یا ژانر) می‌پردازند. آن‌ها به‌دنبال پاسخ به این پرسش‌اند كه معناها چگونه ساخته می‌شوند و واقعیت چطور باز نمایی می‌شود؟ به‌عبارت دیگر پژوهش‌های راجع به ارتباط بصری غیر زبان را نشانه‌شناسی می‌گوییم. علائم راهنمایی جادهّ‌ها، نقشه‌كشی، تصاویر مربوط به كالبدشناسی، شكل‌های بدنه و بال هواپیما، نمودارهای تصویری، نقشه‌های سیم‌كشی، نمودارهای سازمانی، داستان‌های مصوّر بدون شرح، نمودارهای ترسیمی(خطّی)، آگهی‌های تبلیغاتی بصری، همگی در نشانه‌شناسی مطالعه می‌شوند.

در باب تفاوت نشانه‌شناسی با سایر رشته‌ها، می‌توان چنین گفت که تصاویر، اشارات و علائم، آواهای موسیقی، اشیاء، تداعی‌ها و پیوستگی‌های پیچیده‌ی همه‌ی این‌ها كه محتوای سنّت‌ها، آیین‌ها، قراردادها یا سرگرمی‌های عمومی را تشكیل می‌دهند، می‌توانند در حوزۀ نشانه‌شناسی قرار گیرند.

در نظریه نشانه‌شناسی، مهم‌ترین گزینه «دلالت» است و نه «احساسات هنری». در نظریه نشانه‌شناسی، سخن از «شیوه تولید معنای» نشانه است. یک نشانه در اصل یک نشانه نیست، مگر آن‌که «مبین ایده‌ها» باشد و در پندار افراد دریافت‌گر، «تاویلی» برانگیزد. بنابراین می‌توان گفت هر چیزی می‌تواند نشانه باشد، چرا که انسان‌ها از همان آغاز، شروع به تاویل محیط اطراف خود کردند.

با نشانه‌شناسی تصویر، می‌توان ویژگی‌های یک تصویر را شناخت، اگر چه نظریات گوناگونی برای دستیابی به تصویر چون نظریه اطلاع‌رسانی، نظریه ریاضیات، نظریه روانشناسی، نظریه بیان و غیره وجود دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به ياد داشته باش: من نبايد چيزى باشم که تو مي‌خواهى، من را خودم از خودم ساخته‌ام.
 
 
منى که من از خود ساخته‌ام، آمال من است.
 
 
تويى که تو از من مي‌سازى آرزوهايت و يا کمبودهايت هستند.
 
 
لياقت انسان‌ها کيفيت زندگى را تعيين مي‌کند، نه آرزوهايشان.
 
 
و من متعهد نيستم که چيزى باشم که تو مي‌خواهى.
 
 
و تو هم مي‌توانى انتخاب کنى که من را مي‌خواهى يا نه.
 
 
ولى نمي‌توانى انتخاب کنى که از من چه مي‌خواهى.
 
 
مي‌توانى دوستم داشته باشى، همين گونه که هستم و من هم.
 
 
مي‌توانى از من متنفر باشى بى‌هيچ دليلى و من هم.
 
 
چرا که ما هر دو انسانيم.
 
 
اين جهان مملو از انسان‌هاست، پس اين جهان مي‌تواند هر لحظه مالک احساسى جديد باشد.
 
 
تو نمي‌توانى برايم به قضاوت بنشينى و حکمي‌صادر کني و من هم.
 
 
قضاوت و صدور حکم بر عهده نيروى ماورايى خداوندگار است.
 
 
دوستانم مرا همين گونه پيدا مي‌کنند و مي‌ستايند.
 
 
حسودان از من متنفرند، ولى باز مي‌ستايند.
 
 
دشمنانم کمر به نابوديم بسته‌اند و همچنان مي‌ستايندم.
 
 
چرا که من اگر قابل ستايش نباشم نه دوستى خواهم داشت، نه حسودى و نه دشمنى و نه حتي رقيبى.
 
 
من قابل ستايشم و تو هم.
 
 
يادت باشد اگر چشمت به اين دست نوشته افتاد.
 
 
به خاطر بياورى که آن‌هايى که هر روز مي‌بينى و مراوده مي‌کنى.
 
 
همه انسان هستند و داراى خصوصيات يک انسان، با نقابى متفاوت، اما همگى ممکن الخطا.
 
 
نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى و يادت باشد که اين‌ها رموز بهتر زيستن هستند
 

کاش زندگی هم مثل فیلم ها بود. توی تمام لحظاتت، متناسب با حال و هوایی که داری موسیقی متن داشت. روزهایی که دوست نداری رو می تونستی بزنی بره جلو. لحظاتی رو که دوست داری رو چندین بار تکرار کنی. یک احساس خوبت رو اسلو موشن کنی. از نگاه یک نفر کلوز آپ بگیری. ساعاتی از روزهای خوبت رو پاوز کنی و آخر زندگی هم اسم تمام افراد میومد و انتهاش هم می نوشتی: با تشکر فراوان از تمام کسانی که مرا در زندگی همراهی کردن!

۲۰--نمایش اجتماعی راتعریف کنید: این روش روابط میان فرد را به نمایش می گزارد، به عبازت دیگر  نمایشی استکه بدونه هماهنگی وتمرین قبلی پاره ای از مشکلات اجتماعی را به نمایش می گزارد.

 

 

با آرزوی توفیق در همه امور ایدوارم این حرکت ناقابل مورد رضایت شما عزیزان واقع شده باشد ،مارا از دعای خیر خود بی نصیب نگزارید، با تشکر کوهستانی

در ضمن سئوالات  {1و3و6}از طرف استاد حذف شده است