-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 شهریورماه سال 1392 22:03
تو را می بینم میان باید هایی که هر روز سلاخی می شوند میان حجم تلخ نبایدها...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1392 23:21
بی تو ادامه می دهم جاده سرد را خورشید منتظر است
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1392 23:19
زمینی بودنم را بیاد می آورم /آنگاه که پروازت/ تکیده ترم کرد...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 فروردینماه سال 1392 00:21
پرده را کنار می زنم ماه سلام می کند و من مات در آغوشش
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 آذرماه سال 1391 23:21
رد عطر شال اتاق سرد چمباتمهَُ زن.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 شهریورماه سال 1391 00:47
عجیب ازدواج موفقی ایست، خودم و خاطراتت را می گویم!!! و حاصلش، افسردگی دست های من است که خراش می دهند کاغذ های سپید را
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1391 22:13
باید خالی شوم، از با تو بودن های خیالی و از تو کم داشتن های حقیقی. باید خالی شوم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 تیرماه سال 1391 22:13
باید خالی شوم، از با تو بودن های خیالی و از تو کم داشتن های حقیقی. باید خالی شوم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 خردادماه سال 1391 23:34
...در یک نقطه ای ، همه چیز را از دست می دهی!!!حتی خاطراتت را . می مانی هزاران هزار خودت. به جبر تنت را عادت می دهی به یک زخم و یله می شوی روی تنهایی سمج و چسبنده ای که گمان ندارم قصدی هم ، برای رفتن داشته باشد. ولیکن! کار تو سر کردن با این زخم نیست . کار تو آفریدن است و پیکار ، رهایی است و ایثار . نه ، نه!! تنهایی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1391 00:00
حواسم نیست که دیگر حواست با من نیست...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 خردادماه سال 1391 22:34
چین پرده را کنار می زند خنده خورشید من اما، قول سلامم را به شب داده ام وای بر من..
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 12:03
جوابش کردم... طرف رو می گم!!! نه پول پیش داده بود نه کرایه ، مفت و مجانی نشسته بود تو قلبم و همه جا رو خط خطی می کرد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 اسفندماه سال 1390 21:47
... امروز برای شب تنهاییم نور جمع می کردم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 23:08
...تو منحصر به فرد نیستی فقط تنها واژه ای بودی که آنرا نوشتم و گمان بردم یگانه ترینی! نه! تو منحصر به فرد نیستی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 دیماه سال 1390 18:48
دلم تنگ می شود وقتی برای دل تنگی ام دلت تنگ نمی شود...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 دیماه سال 1390 23:34
... فقط دو سه زخمه به گیتارم زدم٬ که از آن پس شده ای تنها آهنگ زندگی ام...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 دیماه سال 1390 00:09
...وقتی از ناامیدی به امید می رسی زندگیت رنگ بودن و حضور می گیرد. وقتی در اوج اندوه تسلیم شرایطی می شوی که تغییرش خارج از توان توست نیروی عجیبی برای از نو شروع شدن و دو باره و دوباره ساختن می یابی که آنرا به هزارن لحظه غیر واقعی و زودگذر روزمرگی نمی دهی اش. دیگر نه آب و رنگ یارهای دورغین دلت را می برد و نه قصه های پر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 21:49
...این روزها غمناکی عجیبی خانه ام را پر کرده. نه به حضورم، نه به غ ایب، نه به اینم، نه به ان. نه دل آشفتگی ام را علاجی است و نه شیدایی ام را مستی .و در این تردید که تو هستی یا نه به جنونم...
-
نه...
شنبه 28 آبانماه سال 1390 21:01
نه دیگر نمی توانم با قایق کاغذی ات دل به دریا بزنم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 آبانماه سال 1390 10:39
اندکی از تو مرا عمریست به اندازه نوح...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 مهرماه سال 1390 00:36
۰۰۰نه اشتیاق ماندنت است نه توان رفتنت فقط مرا در این تضاد به جنون می کشانی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 14:03
زمین که جوابم کرده آسمان هم که در قرق از ما بهتران است؟؟!!! و من به شغل شریف پرسه زدن در تعلیق مشغولم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 شهریورماه سال 1390 23:24
وقتی با درد آشنا باشی ، تشخیص لحظات شیرین و لذت بخش چندان هم دشوار نخواهد بود. وقتی لحظه های سخت، تکه تکه های وجودت را پراکنده باشد برای چیدمان مجدد آن، راحتر دست به دامان کائنات خواهی شد. آن روزها که با اندک آگاهی خویش، به هنگام سیلی خوردن از روزگار بودی، خوب می دانستی که یک روزی ولو دور، اما بدون شک ، طبیعت تو را به...
-
پشت..
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 21:41
پشت تمامی لحظه ها نشسته ام... مبادا عبور ترا از دست دهم...
-
با رقص..
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 21:21
با رقص ابرها باران شدم... تو اما٬ چتری بدست داشتی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 21:01
دیگر٬ هیچ دلی برای عاشق شدن قرص نیست...؟؟؟!!!
-
اگر همه جا...
شنبه 18 تیرماه سال 1390 12:51
اگر همه جا سیاه است٬ اما ٬ گاهی سپید هم می شود اگر بی رنگی تنها رنگ آسمان است٬ اما ٬ گاهی رنگین کمان هم می آید اگر خیلی دل ها دل ناگرانند٬ اما ٬ گاهی دلی آرام می گیرد اگر همه کس تنهاست٬ اما ٬ گاهی بوی همراه می آید اگر همه جا سکوت است٬ اما ٬ گاهی فریاد ٬ فریاد رس می شود...
-
با دستانی..
یکشنبه 5 تیرماه سال 1390 19:37
با دستانی بدون قلم ترا نوشت باچشمانی بسته تو را کشید با گوش دلش ترا شنید به امید اینکه هنوز٬ تو روبرویش نشسته ای...
-
خنکای..
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 11:27
خنکای دستانش برای التهاب تمنایم ٬ بس بود...
-
یک...
شنبه 21 خردادماه سال 1390 23:19
یک کپی از خودت بده٬ نسخه اصلی پیشکشت!!!!