بعد از تو بود که کلام شعر شد و شعر آوازی سر داده٬ در اتاق خسته ام!
گویی ! ستایش ماه را آموخته ام.
بعد از تو گلویم خشکید...تمام شعرهایم سروده نشد ...فقط گلوی خشکم را جر داد...
تمام ابنها وقتی او بود رخ داده بود...
گویی در آب نفس عمیق کشیده ام!
نفس عمیق در آب!!! جالب بود
"بعد از تو مطمئنم ، که اتفاق خاصی نمی افتاد همیشه .."-ممنون که هستی ، تصدقت
اما برای من اتفاقات خوبی افتاد...حداقل میدونم که دوستش دارم اما نیازمندش نیستم
وقت عبور از گل های باغ نگاهش به یادگار برداشتی ؟
تا بخواهی...
و چون واژه هایم شعر شد چنین سرودم __________________هرشب هجر برآنم که اگر وصل بجویم همه چون نی به فغان آیم و چون چنگ خروشم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی________________
زیبا بود...
بعد از تو...؟ هیچ مهم نیست
بعد از تو زندگی تداعی روزمره تکرار بود چون بودن تو.../
بعد از تو گلویم خشکید...تمام شعرهایم سروده نشد ...فقط گلوی خشکم را جر داد...
تمام ابنها وقتی او بود رخ داده بود...
گویی در آب نفس عمیق کشیده ام!
نفس عمیق در آب!!! جالب بود
"بعد از تو مطمئنم ، که اتفاق خاصی نمی افتاد همیشه .."
-
ممنون که هستی ، تصدقت
اما برای من اتفاقات خوبی افتاد...
حداقل میدونم که دوستش دارم اما نیازمندش نیستم
وقت عبور
از گل های باغ نگاهش به یادگار برداشتی ؟
تا بخواهی...
و چون واژه هایم شعر شد چنین سرودم
__________________
هرشب هجر برآنم که اگر وصل بجویم
همه چون نی به فغان آیم و چون چنگ خروشم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
________________
زیبا بود...
بعد از تو...؟
هیچ مهم نیست
بعد از تو زندگی تداعی روزمره تکرار بود چون بودن تو.../