سلام. پارادوکس عجیبی گفتی. بذار یه چیزی بگم که ربطی به ادبیات نداره. یه ریاضی پیشرفته است. فراکتالی به اسم مندل بورو هستش که دقیقا معادل همین جمله اییه که گفتی. تکراریست که تکراری نیست. مثل پیچ های یک حلزون که تکراری از پیچ های قبلیه اما هیچ وقت عین قبلی نیست. موفق باشی و موید.
سلام دوست عزیز، اینکه اینطور فکر میکنید جای خوشحالی داره، راستش بعد از اونکه اون کامنت رو براتون گذاشتم پشیمون شدم و پیش خودم گفتم که اصلا من چه حقی دارم که به کسی بگم چطور بنویسه یا ننویسه، هر کس اونطوری که ارضائش بکنه باید بنویسه نه اونطوری که من خواننده خوشم بیاد. حالا اینکه من نوعی از این عادت مینیمالنویسی خوشم نمییاد دلیل بر پذیرش اون از طرف هر کس نیست. میخواستم بهتون بگم دوست من، هرطور که دوست دارید بنویسید... هرطور که راحتید... هرطور راضی تون میکنه.
این جمله -شاید بی دلیل-منو یاد اندک نوشته هایی که از بورخس خوندم انداخت.
...چه خوب
نمیدانم چه بگویم
پس
خواندنش را از نو تکرار میکنم
پس موافقی گاهی تکرار قشنگه؟
سلام. پارادوکس عجیبی گفتی.
بذار یه چیزی بگم که ربطی به ادبیات نداره. یه ریاضی پیشرفته است. فراکتالی به اسم مندل بورو هستش که دقیقا معادل همین جمله اییه که گفتی. تکراریست که تکراری نیست. مثل پیچ های یک حلزون که تکراری از پیچ های قبلیه اما هیچ وقت عین قبلی نیست.
موفق باشی و موید.
سلام دوست عزیز،
اینکه اینطور فکر میکنید جای خوشحالی داره، راستش بعد از اونکه اون کامنت رو براتون گذاشتم پشیمون شدم و پیش خودم گفتم که اصلا من چه حقی دارم که به کسی بگم چطور بنویسه یا ننویسه، هر کس اونطوری که ارضائش بکنه باید بنویسه نه اونطوری که من خواننده خوشم بیاد. حالا اینکه من نوعی از این عادت مینیمالنویسی خوشم نمییاد دلیل بر پذیرش اون از طرف هر کس نیست.
میخواستم بهتون بگم دوست من، هرطور که دوست دارید بنویسید... هرطور که راحتید... هرطور راضی تون میکنه.
دمشان گرم آن تکراریی هایی که انگار تکرار نشده اند تا به حال !
دقیقا همینه. هر بار به یه شکله